مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اخبار پژوهشی

                                                                                         

حوزه علمیه حضرت خدیجه (س) در راستای پژوهشهای سالانه خود, بیش از سه سال است که همت خود را روی نهج البلاغه گماشته است و هرساله از طریق پژوهش گروهی از آفتاب علوی , همه اعصار,نهج البلاغه این کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق بهره ها برده اند.لذا به حول و قوه الهی در سال 91توانستیم همایش اخلاق عملی در آیینه کلام علوی را برگزار نمود و اندکی به معرفت خویش بیفزاییم.
در سال 93 نیز همایش صدق در آیینه کلام علوی را برگزار و الحمدلله علاوه بر برگزاری همایش , با برگزاری کارگاهها و نشستهای مختلف در این زمینه نیز توانستیم از دریای بیکران نهج البلاغه و کلام حضرت,اندک بهره ای ببریم.گردهمایی محقین نهج البلاغه به طور ویژه و جستجوی صدق در کلام حضرت (نهج البلاغه)جهت تدوین فرهنگ نامه موضوعی صدق در نهج البلاغه نیز یکی از بهترین بهره ها بود که استفاده کردیم.
برگزاری کلاس های نهج البلاغه و مروری بر خطه غراء و نامه 31 نهج البلاغه از دیگر کارهایی است که در طول سال و هر هفته صورت گرفت.
در استمرار این پژوهش سالانه گروهی, امسال نیز برانیم تادر حرکتی فراگیر برای هر پایه یک موضوع کلی و برای هریک از طلاب یک موضوع اختصاصی در حوزه {حقوق فردی و اجتماعی} تعیین شد.تا همه طلبه ها در تلاش قلبی , معرفتی , در چشمه سار کلام مولا در منابع موجود جستجو کنندو یافته های مرواریدی خود را از دریای بیکران عشق و اندیشه , اول آویزه ی گوش خود نمود و سپس در قالب تعدادی فیش و تدوین یک مقاله به دیگران هدیه ای ارزشمند را به ارمغان ببرند.

نكات تفسيري جزء پانزدهم

25 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

دهيم بلكه به هر فرد كه خواستيم مي‌دهيم. سپس دوزخ را براي او قرار مي دهيم كه در آن بسوزد در حالي كه مذموم و رانده شده‌ي درگاه خداست يعني آنچه حاكميت دارد تنها اراده خداست و اين هشداري است كه به همه دنيا پرستان، كه خيال نكنند با فروختن آخرت به دنيا به هر چه خواستند مي‌رسند.

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿۲۶﴾ اسرا

مبذر كسي است كه مال را مي‌پاشد و ضايع مي‌كند پس تبذير مخصوص مواردي است كه انسان اموال خود را ريخت و پاش كند بعبارت ديگر تبذير آنست كه مال در غير موردش مصرف شود هر چند كم باشد و اگر به جا مصرف شود تبذير نيست هر چند زياد باشد نهي از تبذير پس از دستور به اداي خويشان و مستمندان و در راه ماندگان آمده چون ممكن است انسان تحت تاثير عواطف فاميلي و نوع دوستي بيش از استحقاق آنها به ايشان انفاق كند.

إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَالشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿۲۷﴾ اسراء

علت تبذير اسراف را بيان مي‌كند: تبذير نكن اگر بكني از برادران شيطان خواهي بود. همو كه كفور بود و نعمتهاي خدادادي را در راه گمراه ساختن بندگان خدا و دعوتشان به نافرماني مصرف كرد، تبذير كنندگان نيز چنين هستند چون نعمتهاي الهي را كفران مي‌كنند و يا به اين جهت است كه در دوزخ قرين شياطين هستند مانند برادراني كه يكسان عمل مي‌كنند و يا به اين جهت است كه در آخرت قرين و هم نشين شياطين هستند.

وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِالْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۳۵﴾ اسراء

اگر مردم به اين دو وظيفه عمل نكنند يعني كم نفروشند و چه با پيمانه چه با وزن كردن و زياد نخرند، اقتصاد و زندگي اجتماعي به رشد استقامت مي‌رسد، زيرا مردم از يك طرف مي‌دانند چه چيزي و به چه مقدار احتياج دارند، لذا سعي مي‌كنند جنس مورد نياز خود را تهيه كنند و از طرف ديگر مي‌دانند كه چقدر امكانات زائد بر نيازشان دارند پس آنرا مي‌فروشند. اگر اين دو جريان ادامه يابد هركس مي‌تواند به آن مقدار كه نياز دارد برسد به اين ترتيب نيازهاي عمومي مردم به درستي رفع مي‌گردد بعلاوه اطمينان و امنيت عمومي حاكم مي‌گردد.

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا ﴿۸۲﴾ اسراء

شفا و رحمت همان قرآن است كه براي مومنان شفاست و آنها را از انواع بيماريهاي فكري و اخلاقي پاك مي‌كند و براي آنها رحمت است و پس از آن پاكسازي، شكوفه هاي فضايل انساني را در آنها مي‌روياند. اما براي ظالمين چطور؟ درست بر عكس مومنين زيرا فقط بر خسران و زيان آنها مي‌افزايد آنها بواسطه اصرار بر گناه، روحشان چنان آلوده شده كه فقط متمايل به آلودگي‌هاست و از هر چه بوي حقيققت مي‌دهد، گريزانند لذا در برخورد با قرآن نه تنها هدايت نمي‌شوند بلكه دشمني آنها نيز بيشتر مي‌گردد.

إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴿۲۴﴾ كهف

قرآن آموزش مي دهد كه همه موجودات و آثار و افعال آنها مُلك خدايند و هيچ استقلالي ندارند انسان خدا شناس نيز بايد در هيچ كاري خود را مستقل نبيند و لحظه اي خود را از خدا بي نياز نداند و بداند كه اگر مالك آن عمل و قادر به انجام آن است بخاطر آنست كه خدا خواسته تا او قادر بر انجام آن باشد بدين ترتيب بايد عزم خود را توام با توكل كند. اما اگر در اثر غفلت فراموش كرد كه ان شاء الله بگويد به محض اينكه به يادش آمد بايد مجدداً پروردگار را به ياد بياورد و قدرت و ملك خود را تسليم او كند و كارهاي خود را مشروط به اذن او سازد و بگويد اميدوارم پروردگارم مرا به امري هدايت كند كه رشدش بيش از ذكر خدا بعد از فراموشي باشد و آن هم ذكر دائمي و بدون فراموشي.

أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴿۵۱﴾ كهف

به دو علت شيطان و دار و دسته اش لياقت ولايت و پيروي و پرستش را ندارند :

ولي و سرپرست و بايد احاطه علمي به زير دستانش داشته باشد اما ابليس و ذريه اش كه از مبدا خلقت آسمانها و حتي از خلقت خودشان نيز بي اطلاعند چگونه مي توانند ولي باشند ؟

سنت خدا اين است كه مجموعه خلقت را بر اساس هدايت عمومي به كمال برساند در حالي كه شيطان كارش عكس اين است و برنامه او اضلال و افساد است . پس او چگونه مي‌تواند ولي انسانها قرار گيرد در حالي كه در جهت مخالف نظام هستي حركت مي‌كند و بدين دليل مي‌فرمايد: هرگز گمراهان را به دستياري خود نگرفتم تا امور بندگانم را تدبير كنند.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء چهاردهم

23 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

/span>

وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۳﴾ نحل

چون مجموعه گياهان و حيوانات يك امر واحد هستند لذا فرموده در آنها نشانه اي است و نه نشانه هايي. اما  تفاوت تفكر تعقل و تذكر در چيست؟ در تفكر براي رسيدن به نتيجه فقط مقدمات ساده احتياج است در حالي كه در تعقل مقدمات علمي لازمست و در تذكر نياز به مقدمات فلسفي و كلي نيز وجود دارد .

الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۲﴾ نحل

متقين كساني هستند كه ملائك در حالي آنها را قبض روح مي‌كنند كه پاك و از هر ظلم و آلودگي به دور هستند فرشتگان به ايشان مي‌گويند سلامت و امنيت و آرامش كامل براي شما باد و به پاداش آنچه كرديد به بهشت درآييد.

وَاللّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۶۵﴾ نحل

براي كسي كه قابليت پذيرش حق را داشته باشد فرستادن باران و زنده كردن زمين و رشد و نمو گياهانش بعد از آنكه مرده بود دليلي است بر مساله رستاخيز و مي‌فهمد كسي كه به اين وسيله زمين مرده را زنده مي‌كند مي‌تواند مردگان را زنده كند با آنكه باران از ابرها مي‌بارد ولي قرآن اين آموزش را به مومنين مي‌دهد كه براي شناخت و تحليل دقيق پديده ها نبايد در نظام طبيعي و مادي بمانند بلكه بايد نگاه ها به پشت پديده ها منتقل شده و خداي متعال را مشاهده كنند.

وأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿۹۱﴾ نحل

وقتي با خدا عهدي مي‌بنديد كه مثلاً اين كار را بكنيد يا نكنيد به آن وفادار باشيد و آنرا نشكنيد همينطور سوگندهايتان را بعد از تاكيد نقض نكنيد چون خدا را ضامن خود گرفته‌ايد گرچه شكستن عهد و سوگند هر دو زشت است و به معناي جدا شدن از خداست.

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ ﴿۱۱۶﴾ نحل

چيزي از حلال و حرام را داخل در دين خدا نكنيد و چيزي كه توسط وحي نيامده را در جامعه باب نكنيد چه اين كار افترا به خداست هر چند كه باب كننده اش انرا به خدا نسبت ندهد تنها دين خداست كه بايد در جامعه عملي شود چون حق قانونگذاري فقط براي اوست و هر چه غير از آن رواج يابد حكم دورغ بستن به به خدا را دارد حتي اگر فرد آنرا به خدا نسبت ندهد و يا به زبان انكار نمايد افرادي كه به خدا دروغ و افترا مي بندند هيچگاه رستگار نمي شوند.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء سيزدهم

23 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء سيزدهم قرآن مجيد

وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿۲۵﴾

رعد اشاره دارد به 3 صفت از صفات غير مومنين: عهد الهي را پس از محكم كردن مي‌شكنند و 2. پيوندهايي را كه خدا به برقراري آنها امر كرده قطع مي‌كنند و3. در روي زمين فساد مي‌نمايند. از مقابله اين صفات با صفات مومنين بدست مي‌آيد كه اعمال صالحي مانند انفاق و نماز و صبر باعث اصلاح زمين و آباداني آن مي شود، آباداني كه به سعادت نوع انسان و رشد مجتمع بشري منتهي مي‌گردد.

يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿۴۸﴾

ابراهيم مجازات خدا در روزي است كه اين زمين به زمين ديگري و آسمانها به آسمان ديگري مبدل مي‌شوند و انسان در عالم جديدي گام مي‌نهد كه شباهتي به نظام دنيوي ندارد آنها در نزد خداي واحد قهار يعني خدايي كه بر همه چيز مسلط و سيطره دارد ظاهر مي‌گردند. انتقام خدا را به روز قيامت اختصاص داد با اينكه خدا داراي انتقام است، براي اينكه در آن روز عالي ترين جلوه انتقام الهي ظاهر مي شود.

لِيَجْزِي اللّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۵۱﴾

ابراهيم انتقام خدا را در آخرت معنا مي كند: پاداش و كيفرها همان اعمال نيك و بد اوست يعني تجسم اعمال هر كس جزاي او مي شود لذا فرمود: خدا سريع الحساب است چون خود اعمال به سراغ انسان مي آيند آيا هيچ حسابرسي از اين سريعتر خواهد بود؟

الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ يِنقُضُونَ الْمِيثَاقَ ﴿۲۰﴾

رعد كساني كه حق در دلشان جاي گرفت و بصيرت و تذكر يافتند بر وفاي عهد خود پايدارند. منظور آن عهدي است كه به زبان فطرت خود با پروردگار بستند تا او را يگانه بدانند و فقط او را عبادت نمايند. چون آدمي بر فطرت توحيدي خلق شده و اين عهدي است كه انسان در فطرت خود با خدا بسته است. عهد و ميثاقي هم كه توسط انبيا گرفته مي شود تا به احكام الهي عمل كنند شامل عهد فطري مي شود.

اللّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقَدِرُ وَفَرِحُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ ﴿۲۶﴾

رعد رزق و روزي بدست خداست پس بهشت را روزي افرادي مي كند كه اعتقاد حق و اعمال صالح دارند و جهنم را روزي كسي مي‌كند كه اعتقاد باطل داشته و اهل فساد باشد. بعلاوه مردم گمان نكنند كه با فساد و قطع پيوندها و شكستن عهد الهي مي‌توانند درآمد و روزي بيشتر كسب كنند، زيرا اين خداست كه روزيها را طبق مشيتش تقسيم مي‌كند. در حالي كه رزق حقيقي همانا رزق آخرت است اما غير مومنين به زندگي دنيا و لذتهاي آن دل بسته‌اند و از زندگي آخرت غافل شده‌اند با اينكه زندگي دنيا در برابر حيات آخرت وسيله و متاعي ناچيز بيش نيست.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء دوازده قرآن

23 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴﴾ هود

علت ترس از روز بزرگ را بيان مي كند اگر از عبادت خدا روي برگردانيد بدانيد كه بازگشتتان به سوي خداست و به حسابتان رسيدگي خواهد كرد فكر نكنيد كه خدا از زنده كردن شما عاجز است و رجوع شما غير ممكن است چون خدا بر همه چيز قادر و تواناست.

وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُوسٌ كَفُورٌ ﴿۹﴾ هود

اگر به انسان تربيت نشده از رحتمان بچشانيم و آنگاه آنرا باز پس گيريم به حدي مايوس و ناميد مي‌گردد كه فكر مي‌كند باز اين امكان هست كه نعمات به سويش باز گردانده شود. لذا به كفران و ناسپاسي بسيار بر مي خيزد و حرفهايي مانند اينكه خدا ما را فراموش كرده مي زند در اين آيه به جاي نعمت، رحمت آمده كه بفماند خدا اگر به انسان نعمتي مي هد به خاطر رحمتش است نه آنكه انسانها استحقاق آن را داشته باشند.

إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۱﴾ هود

اگر انسانهاي تربيت نشده كوته بين وكوته نظر هستند و به هنگام سختي دچار نوميدي و ناشكري مي شوند و موقع نعمت دچار شادي و فخر فروشي مي‌گردند، انسان‌هاي تربيت شده جور ديگر عمل مي‌كنند آنان موقع بلا و سختي صبر مي‌كنند و بي تابي موجب نمي‌شود كه نوميد و ناسپاس شوند و به هنگام گشايش خدا را سپاس مي‌گويند و با انجام عمل صالح نعمت الهي را در جايي كه سبب رضايت خداست مصرف مي‌كنند اينها افراد بزرگي هستند كه هم سختيها و هم گشايش را در خود هضم مي‌كنند و از ياد خدا غافل نمي‌شوند لذا خدا نيز آنها را فراموش نمي‌كند و مي آمرزد يعني خصلتهاي بد را از وجود آنها پاك مي‌كند و به جايش خصلت پسنديده مي‌گذارد بعلاوه پاداش بزرگي نيز خواهند داشت.

مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ ﴿۱۵﴾ هود

سنت الهي اين است كه نتيجه اعمال آدمي هيچوقت از بين نرود حال اگر اعمال براي حيات دنيوي باشد به همان نتيجه مي رسد و اگر عمل براي حيات اخروي باشد به همان نتيجه خواهد رسيد. مهم آن است كه خدا نتايج و آثار اعمال را بر اساس نظام اسباب به طور كامل مي دهد نه آنكه حتماً آرزو و هدف اشخاص را كاملاً محقق سازد. زيرا براي محقق شدن هدف و اسباب و عوامل مختلفي در كار است كه اگر همه آنها فراهم شود هدف به دست مي آيد.

أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾ هود

كساني كه فقط اهداف مادي را دنبال مي‌كنند تنها به نتيجه اعمالشان در دنيا مي‌رسند اما در آخرت بهره‌اي جز آتش ندارند و تمام آنچه را در دنيا با دقت و محكمي انجام داده‌اند بي اثر شده و اعمالشان بي پاداش و باطل است چون نيت اخروي نداشتند .

يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ ﴿۱۰۵﴾ هود

سراي آخرت جاي پاداش است و نه عمل . لذا خبري از اختيار انسان و سخن گفتن به اراده خويش نيست بلكه همه چيز به اذن خداست.

وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ﴿۱۱۴﴾ هود

تاكيد بر نماز مي‌كند زيرا حسنات، سئيات را از ميان مي برند اعمالي كه از انگيزه الهي سرچشمه مي‌گيرد به روح آدمي لطافتي مي بخشد كه آثار گناه را از بين مي برد و تاريكي هاي ناشي از آن را به روشنايي مبدل مي‌كند اگر نماز با تمام شرايطش انجام شود انسان را در عالمي از روحانيت فرو مي برد كه تمام آلودگيها را پاك مي كند اين حقيقت براي كساني كه به ياد خدا هستند مايه‌ي توبه و تذكر است.

وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۵﴾ هود

نماز همراه با صبر براي انسان امكاني را فراهم مي‌آورد كه بتواند بر تمام مصائب و ناملايمات غلبه پيدا كند زيرا صبر انسان را از هيجان و هر عكس العمل شتابزده باز مي‌دارد و نماز انسان را متوجه خدا كرده به او اطمينان و قوت قلب مي‌دهد، لذا ناملايمات فراموش مي‌شوند و به اين ترتيب حاصل نماز و صبر تصميم درست و نيكوكاري است.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء يازده قرآن

22 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء يازدهم قرآن

وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۰۲﴾توبه البته آنهايي كه به گناهان خود اعتراف دارند و اعمالشان آميزه اي از نيك و بد است نبايد از رحمت خدا مايوس باشند چون اميد مي‌رود كه خدا توبه آنها را بپذيرد زيرا خدا غفور و رحيم است.

أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾ توبه صدقه خاصيت توبه را دارد و هر دو پاك كننده‌اند بعلاوه اين خداست كه صدقه را مي‌گيرد و نيازمندان در حقيقت نمايندگان پروردگارند و اين همه‌ي مردم را تحريك مي‌كند كه با شور بيشتري صدقه بدهند و هم تشويق مي‌كند كه در پرداخت آن نهايت ادب را و احترام را به كار برند.

وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۱۵﴾ توبه خدا مومنين را تهديد مي‌كند اگر از كارهايي كه خدا بيان نموده نپرهيزند آنها را پس از هدايت گمراهشان خواهد كرد زيرا خدا بر هر چيزي داناست.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۱۹﴾ توبه با صادقان باشيد يعني ايشان را در گفتار و كردارشان پيروي كنيد. منظور از صادقان كساني هستند كه عملشان مطابق اعتقادشان و اعتقادشان مطابق حق است و بين رفتار و ايمان آنها به خدا هيچ ناسازگاري نيست. طبق رويات مراد از صادقان معصومين هستند زيرا فقط آنها شايستگي دارند كه انسان را از خطا و انحراف بازدارند.

إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ ﴿۷﴾ يونس كساني كه منكر معاد هستند الزاماً به دنيا راضي شده و به آن اتكا مي‌كنند و فقط در طلب آن بر مي‌آيند لزومي ندارد كه افراد با زبانشان معاد را انكار كنند بلكه همين كه به دنيا چسبيده‌اند نشان مي‌دهد كه آخرت را منكرند. اينها كساني هستند كه از آيات خدا غافلند و از ياد او روي برمي‌گردانند يعني فراموشي آخرت و غفلت از ياد خدا هميشه توام با هم هستند. از اين رو شرط اصلاح جوامع و افراد موكول به تقويت ايمان انها به معاد و مبدا مي باشد.

وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۲﴾ يونس وقتي به انسان آسيبي برسد پيوسته ما را مي‌خواند تا آنرا برطرف كند اما وقتي آسيبش رفع مي شود چنان ما را فراموش مي كند كه گويي اصلاً ما را براي دفع رنجش نخوانده است علت اينكه پس از ياد خدا مجددا غفلت مي كنند اينست كه اسرافكاران اعمال زشتشان زينت داده شده لذا اين كارها همچنان جذبشان مي‌كند و از خدا غافل مي شوند.

قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴿۶۲﴾ يونس آگاه باشيد اوليا خدا كساني هستند كه بين آنان و خدا حجابي نيست و به اين يقين رسيده‌اند كه علم و قدرت و مال و هر كمالي از آن خداست. لذا براي خود هيچ ملك وحقي نمي پذيرند به همين علت هيچوقت نمي‌ترسند كه در آينده آنچه را كه دارند از دست بدهند يا غمگين باشند كه چرا چيزي را در گذشته از دست داده اند چون ترس و غم در صورتي است كه انسان اولاد و مال و مقام و.. را از خود بداند.

ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَآئِمٌ وَحَصِيدٌ ﴿۱۰۰﴾ يونس قانون الهي اين است كه انسانها فقط با اجازه خدا مي توانند ايمان بياورند اما خدا بي حساب اجازه نمي‌دهد آنهايي كه عاقل نيستند لياقت آنرا ندارند كه اذان الهي را بدست بياورند و بلكه براي اينها پليدي و گمراهي بيشتر است پس آنها كه عقل خود را بكار اندازند خدا توفيق ايمان آوردن را به آنها مي دهد .

وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ مِن شَيْءٍ لِّمَّا جَاء أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ ﴿۱۰۱﴾ يونس يكي از راههاي كسب ايمان مطالعه جهان آفرينش است. هر يك از مخلوقات آيه‌اي از آيات خداوندند كه مردم را به ايمان فرا مي‌خوانند با اين همه باز جاي تعجب نيست كه گروهي ايمان نياورند زيرا آيات و نشانه هاي و انذارها و اخطارها تنها به درد كسي مي‌خورد كه آمادگي پذيرش حق را دارد اما آنهايي كه تصميم گرفته‌اند هرگز ايمان نياوردند اين امور هيچ اثري بر آنها ندارد.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء ده قرآن

22 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزه دهم قرآن

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ ﴿۴۵﴾ انفال دو دستور مهم جنگي را به مومنين مي دهد: هنگامي كه با دشمن روبه رو مي شويد ثابت قدم باشيد يعني ترس شما را فرا نگيرد و آنجايي كه عجله شايسته نيست، شتاب ننماييد. خدا را فراوان ياد كنيد كه ثبات قدم را بيشتر و هوسها را دور مي كند.

وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۴۰﴾ انفال مولي كسي است كه امور انسان را تدبير مي‌كند و چون تدبير صحيح محتاج علم و حكمت و قدرت ورحمت است، پس خدا بهترين مولي است لذا پيروزي براي شما و شكست براي دشمنان است.

وَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ﴿۵۶﴾توبه . منافقين يك تفاوت عمده با مومنين دارند لذا نمي‌توانند جزء آنها باشند. اگر مومنين واقعي در سايه خداترسي و ايمان به خدا داراي آرامش و شهامت هستند، منافق چون تكيه گاه خود را گم كرده و ترسي از خدا ندارد در همه حال و از همه چيز مي ترسد.

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۷۱﴾ توبه به صفات مومنين اشاره مي‌كند كه درست مقابل صفات منافقين است: ايشان ولي و ياور يكديگرند به همين دليل هر كدام ديگري را امر بمعروف و نهي از منكر مي‌كنند و نماز را به پا داشته و زكات مي‌هند. اگر منافقين فاسق بودند و خارج از فرمان خدا رفتار مي‌كردند مومنان اطاعت خدا و پيامبرش را مي‌كنند و خدا نيز آنها را فراموش نكرده و مورد رحمتش قرار مي‌دهد چون خدا عزيز است و مي‌تواند رحمتش را شامل حال همه بكند و چون حكيم است پس همان كاري را كه بايد بكند، مي‌كند لذا آنها مشمول رحمت خدا مي‌شوند.

يَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِينَ ﴿۶۲﴾ توبه از نشانه هاي منافقان آنست كه براي پوشاندن چهره خود بسياري از خلافهاي خود را با توسل به سوگندهاي دروغين انكار مي‌كنند تا مردم را فريب داده و راضيشان سازند، در حالي كه شايسته تر اين است كه اگر ايمان دارند خدا و رسولش را راضي سازند و در مقام سرپيچي از فرمان خدا و رسولش برنيايند ولي آنها با اعمالشان خدا و پيامبر را بشدت ناراضي مي كنند.

فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿۵۵﴾ توبه پس كثرت اموال و اولاد منافقيت باعث سعادتشان نمي گردد بلكه خدا اين نعمتها را به ايشان داده تا به اين وسيله آنها را در زندگي دنيا عذاب كند و جان آنان را در حال كفر بگيرد زيرا كسي كه به دنيا مشغول شد از خدا دورتر و به عذاب روحي نزديكتر مي شود.

ثُمَّ يَتُوبُ اللّهُ مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۲۷﴾ توبه خدا به طور احتمالي و نه قطعي به مومنين و كفار وعده آمرزش مي‌دهد تا هم فضيلت خوف از دلشان بيرون نرود و هم صفت اميد از دلشان زايل نگردد و همواره بين دو صفت خوف و رجا بمانند تا آماده تربيت صحيح باشند. اما اينكه توبه شامل مومنين است براي اينست كه آنها به غير خدا تكيه كردند و با فراركردن از ميدان مرتكب معصيت شدند و اگر شامل كفار مي شود براي اينست كه آنها مرتكب خطاي كفر شدند .

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء نه قرآن

19 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء نهم قرآن

أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹۹﴾ اعراف وقتي خدا تمام مشركان را با نقشه هاي قاطع دچار بلاهاي ناگهاني مي‌كند پس شايسته نيست كسي خود را از مكر الهي در امان ببيند همانطور كه انبياء نيز هيچگاه خود را از مكر الهي در امان نمي‌ديدند. لذا همواره مراقب اعمال خويش و ترسناك از كوتاهي در انجام وظايفشان بودند. فقط زيانكاران هستند كه عذاب الهي را فراموش كرده و خود را در نهايت امنيت مي بينند يعني ايمن دانستن خود از مكر خدا، در حقيقت مكر الهي است كه به دنبالش عذاب و زيانكاري است.

إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۹﴾ اعراف غرض از عبادت اين است كه انسان به سعادت و خيرحقيقي و هميشگي هدايت شود اما بت پرستي و سرانجام بت پرستان نابودي است و همه اعمالشان باطل است.

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۸﴾ اعراف وقتي حكومت مطلقه از آن خداست و نظام حيات و مرگ به فرمان اوست پس تنها او مي تواند هر حكمي را صادر كند. از جمله اينكه رسولي را بسوي مردم گسيل دارد و آنها را به حيات طيب زنده كند پس به فرستاده او ايمان آوريد همان پيامبر درس ناخوانده‌اي كه ايمان به خدا و كلمات او دارد و از او پيروي كنيد تا هدايت يابيد.

سَاء مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَأَنفُسَهُمْ كَانُواْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۷۷﴾ اعراف هر كس آيات ما را تكذيب كند فقط در حق خويش ظلم مي‌كند چون سرمايه‌هاي معنوي خود را سبب سربلندي اش در دو دنيا مي‌شد به بهاي ناچيزي فروخت. يعني مواهب ابدي آخرت را با مواهب زودگذر دنيوي عوض كرد اين معامله چه بد معامله اي است.

مَن يَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۷۸﴾ اعراف هدايت، وقتي حقيقتاً هدايت است و آثار هدايت بر آن مترتب است، كه از جانب خدا باشد و همينطور است گمراهي واقعي؛ البته اين انسانها هستند كه با اعمال نيك و بد، خود را شايسته هدايت و اضلال الهي مي‌كنند و خدا نيز متناسب با اعمالشان زمينه هدايت و پيروزي يا گمراهي و شكستشان را فراهم مي آورد.

وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾ اعراف ذكر پروردگار را دو قسم كرده يكي در دل و يكي به زبان آهسته و به هر دو امر كرده اما اگر امر به ذكر به صداي بلند نكرده و بلكه از آن اعراض نموده به خاطر اين ست كه چنين ذكري با ادب عبوديت منافات دارد زيرا خداوند نه دور است و نه غائب. انسان بايد به ساعت و دقيقه به ياد پروردگارش باشد و اگر احياناً غفلتي دست داد بايد مجدداً مبادرت به ذكر كند و نگذارد غفلت در دلش استوار گردد.

لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸﴾ انفال هدف اصلي از درگيري مسلمانان با لشگر دشمن اين است كه خدا مي‌خواهد توحيد و عدالت تثبيت شود و شرك و كفر و ظلم ابطال گردد و هر چند كفار نخواسته باشند و بلكه كراهت داشته باشند.

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿۲۲﴾ انفال از نظر قرآن اگر انسان در مسير حق قرار نگيرد مرده است و اگر اعضا و جوارحش در خدمت حق نباشد همانند آنست كه آنها را ندارد و بديهي است كه انسان منهاي تعقل و قدرت بينايي يا شنوايي جنبنده اي بيش نيست و اين يك ترسيم واقعي است.

يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾ انفال بكاربستن دستورات حيات بخش اسلام جز در سايه تقوي امكانپذير نيست لذا آيه به اهميت تقوا و چهار نتيجه‌اي كه از عمل صالح براي پرهيزكاران پيش مي آيد اشاره مي‌كند: براي شما روشن بيني خاصي قرار مي‌دهد تا بتوانيد حق را از باطل تميز دهيد و بتوانيد راه سعادت را از راه شقاوت بشناسيد با پرهيز از گناه و كنترل هوسها و تعصبات نيروي عقل آزاد مي‌گردد و امكان درك حقايق فراهم مي‌گردد بعلاوه با هر نزديكي به خدا سهم بيشتري از علم و حكمت الهي نصيب انسان مي شود و انسان راحت تر چهره حقيقت را مي بيند آثار رواني گناهان شما را پاك مي‌كند شما را مشمول آمرزش خود و رهايي از مجازات قرار مي دهد پاداشهاي فراوان را براي شما مقرر مي دارد چون فضل و بخشش خدا عظيم است.

 نظر دهید »

گزيده اي از سخنراني سركار خانم پناهيان روز نهم ماه مبارك رمضان

19 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

گزيده اي از سخنراني سركار خانم پناهيان روز نهم ماه مبارك رمضان

در سالروز شهادت حضرت خديجه(سلام الله) هستيم اين روز را تسليت عرض مي كنم. ايشان نه تنها اولين زني بودند كه به اسلام گرويدند بلكه اولين انساني بودند كه اسلام آوردند. عشق پيامبر و حضرت خديجه آنقدر زياد بود كه حتي با اين وجود كه ايشان به مدت 4 سال صاحب فرزند نشدند اما هيچ يك از اهالي مكه و حتي بستگان ايشان به خود جرات ندادند كه به پيامبر پيشنهاد ازدواج دهند.

عشق آن دو آنقدر عميق بود كه گاهي حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) در غار حراء معتكف مي شدند به مدت يك ماه يا حتي چهل روز، حضرت خديجه(سلام الله عليها) انتظار ايشان را مي كشيدند.

آيت الله مكارم شيرازي در رابطه با عشق، عشق زليخا به حضرت يوسف را مثال مي زنند كه آيا ما حجت خدا را مي خواهيم براي تعالي خودمان يا تعالي دين. زليخا يوسف را براي خود مي خواست و چون يوسف براي او نبود در بندش انداخت، تهمت زد و… .

ما ادعاي عشق خدا و محبت خدا را داريم ولي طاقت زحمت كشيدن براي خدا را نداريم. من عاشق صاحب الزمان هستم كه وقتي ايشان آمدند درمحضر ايشان نماز بخوانم، ولي مگر عبادت در غيبت ارزشش هفتاد برابر بيشتر از حضور نيست، مي خواهم در محضر ايشان نماز بخوانم حالا مي خوانم.

عرفا سه نوع انتظار را مطرح مي كنند:

1.انتظار و دلتنگي يعني به ياد معشوق بودن. از افضل عبادات انتظار فرج است.

2. وقتي دلتنگي و ياد بالا مي رود سراغ گرفتن است. اگر شر در كارها باشد امام نظر نمي كنند بنابراين انسان منتظر مشتاق خير مي شود. به سمت خير رفتن سراغ گرفتن از امام است.

3.غيبت عين شهود مي شود و به مرتبه اي مي رسد كه گويا دائم در محضر امام است.

امام سجاد(عليه السلام) مي فرمايند: اهل آخرالزمان افضل كل زمانها هستند با سه چيز: تفكر، تعقل و فهم. جايگاه اينها درون انسان است در جاني است كه از خطا پاك شود.

امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: وقتي خدا اراده كند به بنده اش خير كثير بدهد به او فهم دين و الهام يقين مي دهد. براي اينكه نصيب اين خير را داشته باشيم چه كنيم؟ خانه دل را از غير خالي كنيم صاحبخانه خود وارد مي شود.

ما بايد ايمان و اعتقاد به معاد و مجاهده در عمل و تلاش داشته باشيم اگر اينها را نداشته باشيم پس سه مشكل وجود دارد: 1. نفس،‌2. خوي، 3. دل.

سه چيز باعت تهذيب در نفس مي شود:

1. شكايت را به مدح برگردانيم. نفس شاكي نفسي است كه زود به زود خسته مي شود.

2. گزاف را به هشياري تبديل كنيم. بايد نفس را از لاابالي گري خارج كرد و هشيار كرد.

3. غفلت را به بيداري تبديل كنيم.

سه چيز بايد در خوي تهذيب شود:

1. از ناله كردن بپرهيز و صبوري كن.امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: از دو چيز برحذر باشد ضجر وكسالت.

2. بخل را به بذل تبديل كن.

3. مكافات را به عفو تبديل كن. حضرت علي(عليه السلام) مي فرمايند: هر كه در اطراف توست ازدو حال خارج نيست يا مسلمان است يا در خلقت هم طبيعت توست پس از همه درگذر.

سه چيز بايد در دل تهذيب شود:

1. از هلاك امن به حيات ترس برس. خيالات امنيت ما را هلاك كرده و ديگر نگران باطل نيستيم.

2. از بين بردن شومي نا اميدي به بركتِ آمدن اميد. امام خميني(ره) فرمودند: شيطان دو كار مي كند گناهانمان را در نظرمان كوچك جلوه مي دهد و كار خيري را كه انجام داده ايم در نظرمان بزرگ جلوه مي دهد علاج اين حربه شيطان اين است كه هر روز كه بلند مي شويم، از خدا بخواهيم كه يك روز بندگي كنيم.

3. از محنت پراكندگي دل به آزادي برس. امام سجاد عليه السلام در دعاي وداع فرصت هايي را كه خدا در ماه رمضان فراهم مي كند برمي شمارد.

خداوند در قرآن سوره فرقان آيه 71 مي فرمايد: وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا و هر كس توبه كند و كار شايسته انجام دهد در حقيقت به سوى خدا بازمى‏گردد.

پيامبر فرمودند: توبه چهار علامت دارد: 1. براي خدا از عملش نصيحت مي كند(توبه نصوح) 2. ترك باطل مي كند 3.همراه حق مي شود 3. حريص به خير مي گردد .

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء هشت قرآن

18 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء هشتم قرآن مجيد

وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ ﴿۱۱۳﴾ انعام ما از تبليغات و تلقينات شياطين جلوگيري نمي‌كنيم تا افرادي كه به روز آخرت ايمان ندارند به سخنان شياطين گوش فرا دهند و دلهايشان به آنان مايل گردد و به اين ترتيب به برنامه‌هاي شياطين راضي شده و و آنچه از كارهاي زشت است بكنند تا به منتهاي درجه شقاوت كه استعداد آنرا دارند برسند. يعني همانطور كه خدا اهل سعادت را در راه رسيدن به هدف ياري مي‌كند اهل شقاوت را نيز در رسيدن به كمال شقاوت ياري مي دهد.

ادامه »

 نظر دهید »

گزيده اي از سخنراني سركار خانم پناهيان روزهشتم ماه مبارك رمضان

18 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

گزيده اي از سخنراني سركار خانم پناهيان روز هشتم ماه مبارك رمضان
معضلي كه در آخر زمان بسيار ديده مي شود ظلالت است، در اين زمان با وجود اينكه مي دانيم عملي گناه است انجام مي دهيم و توان مقاومت در برابر گناه را نداريم. نمي دانيم، نمي توانم و چه كنم ظلالت مي آورد. پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) از خدا درخواست مي كند مقيم مصيبت دين نباشد.
وقتي انسان ضربه اي خورد و مصيبت به او وارد شد، اعتقاد به توحيد موجب نجاتش مي شود.
موحد در هر شرايطي و در برابر هر غم و مصيبتي مي گويد: وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ ؛بگو پروردگارا مرا [در هر كارى] به طرز درست داخل كن و به طرز درست ‏خارج ساز(اسرا،81).
مومن عافيت طلب است و براي رسيدن به عافيت بايد به خدا نزديك شود و به درجه قرب برسد. اولين قدم هاي نزديك شدن به خدا نزديك شدن به صفات الهي است، مسير رسيدن به قرب بندگي است.
ولي مي بينيم به جاي خدا ديدن خودبين سپس خودخواه، خودپسند و بعد خودفروش شده ايم يعني همه جا خود را مي بينيم. وقتي انسان به اين حالت رسيد به غير از اينكه حجابي دارد كه نمي تواند خدا را ببيند؛
براي ديگران حجابي مي شود كه آنها هم نتوانند خدا را ببينند.
ولي با الله اكبر مي توان نفس را درست كرد. امام خميني(ره) مي فرمايند: با در نظر گرفتن دو مسئله بالا  توحيد در تو تقويت مي شود كه بداني: 1. عزت از خداست ؛ 2. قوت هم از خداست و براي تقويت اين دو اگر اعتقاد توحيدي داشته باشي عزت بالا مي رود، اگر اعتقاد به معاد داشته باشي قوت بالا مي رود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آغاز
  • مناسبت ها
  • معرفي مدرسه
  • پژوهش ساليانه
    • نماز
  • پيام رساني
  • شب های پیشاور
  • مرگ در نهج البلاغه سخنرانی سرکار خانم احمدی
  • خواندنی ها
  • در محضر ٱیت الله بهجت
  • اخبار پژوهشی
  • فعالیتهای پژوهشی
    • مثل و مثل واره هادر نهج البلاغه
      • مثل و مثل واره ها درنهج البلاغه-3
  • عاشوراییان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟


ساعت فلش



پیچک

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس