نكات تفسيري جزء يازده قرآن
نكات تفسيري جزء يازدهم قرآن
وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۰۲﴾توبه البته آنهايي كه به گناهان خود اعتراف دارند و اعمالشان آميزه اي از نيك و بد است نبايد از رحمت خدا مايوس باشند چون اميد ميرود كه خدا توبه آنها را بپذيرد زيرا خدا غفور و رحيم است.
أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾ توبه صدقه خاصيت توبه را دارد و هر دو پاك كنندهاند بعلاوه اين خداست كه صدقه را ميگيرد و نيازمندان در حقيقت نمايندگان پروردگارند و اين همهي مردم را تحريك ميكند كه با شور بيشتري صدقه بدهند و هم تشويق ميكند كه در پرداخت آن نهايت ادب را و احترام را به كار برند.
وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۱۵﴾ توبه خدا مومنين را تهديد ميكند اگر از كارهايي كه خدا بيان نموده نپرهيزند آنها را پس از هدايت گمراهشان خواهد كرد زيرا خدا بر هر چيزي داناست.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۱۹﴾ توبه با صادقان باشيد يعني ايشان را در گفتار و كردارشان پيروي كنيد. منظور از صادقان كساني هستند كه عملشان مطابق اعتقادشان و اعتقادشان مطابق حق است و بين رفتار و ايمان آنها به خدا هيچ ناسازگاري نيست. طبق رويات مراد از صادقان معصومين هستند زيرا فقط آنها شايستگي دارند كه انسان را از خطا و انحراف بازدارند.
إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ ﴿۷﴾ يونس كساني كه منكر معاد هستند الزاماً به دنيا راضي شده و به آن اتكا ميكنند و فقط در طلب آن بر ميآيند لزومي ندارد كه افراد با زبانشان معاد را انكار كنند بلكه همين كه به دنيا چسبيدهاند نشان ميدهد كه آخرت را منكرند. اينها كساني هستند كه از آيات خدا غافلند و از ياد او روي برميگردانند يعني فراموشي آخرت و غفلت از ياد خدا هميشه توام با هم هستند. از اين رو شرط اصلاح جوامع و افراد موكول به تقويت ايمان انها به معاد و مبدا مي باشد.
وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۲﴾ يونس وقتي به انسان آسيبي برسد پيوسته ما را ميخواند تا آنرا برطرف كند اما وقتي آسيبش رفع مي شود چنان ما را فراموش مي كند كه گويي اصلاً ما را براي دفع رنجش نخوانده است علت اينكه پس از ياد خدا مجددا غفلت مي كنند اينست كه اسرافكاران اعمال زشتشان زينت داده شده لذا اين كارها همچنان جذبشان ميكند و از خدا غافل مي شوند.
قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴿۶۲﴾ يونس آگاه باشيد اوليا خدا كساني هستند كه بين آنان و خدا حجابي نيست و به اين يقين رسيدهاند كه علم و قدرت و مال و هر كمالي از آن خداست. لذا براي خود هيچ ملك وحقي نمي پذيرند به همين علت هيچوقت نميترسند كه در آينده آنچه را كه دارند از دست بدهند يا غمگين باشند كه چرا چيزي را در گذشته از دست داده اند چون ترس و غم در صورتي است كه انسان اولاد و مال و مقام و.. را از خود بداند.
ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَآئِمٌ وَحَصِيدٌ ﴿۱۰۰﴾ يونس قانون الهي اين است كه انسانها فقط با اجازه خدا مي توانند ايمان بياورند اما خدا بي حساب اجازه نميدهد آنهايي كه عاقل نيستند لياقت آنرا ندارند كه اذان الهي را بدست بياورند و بلكه براي اينها پليدي و گمراهي بيشتر است پس آنها كه عقل خود را بكار اندازند خدا توفيق ايمان آوردن را به آنها مي دهد .
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ مِن شَيْءٍ لِّمَّا جَاء أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ ﴿۱۰۱﴾ يونس يكي از راههاي كسب ايمان مطالعه جهان آفرينش است. هر يك از مخلوقات آيهاي از آيات خداوندند كه مردم را به ايمان فرا ميخوانند با اين همه باز جاي تعجب نيست كه گروهي ايمان نياورند زيرا آيات و نشانه هاي و انذارها و اخطارها تنها به درد كسي ميخورد كه آمادگي پذيرش حق را دارد اما آنهايي كه تصميم گرفتهاند هرگز ايمان نياوردند اين امور هيچ اثري بر آنها ندارد.