نكات تفسيري جزء نه قرآن
نكات تفسيري جزء نهم قرآن
أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹۹﴾ اعراف وقتي خدا تمام مشركان را با نقشه هاي قاطع دچار بلاهاي ناگهاني ميكند پس شايسته نيست كسي خود را از مكر الهي در امان ببيند همانطور كه انبياء نيز هيچگاه خود را از مكر الهي در امان نميديدند. لذا همواره مراقب اعمال خويش و ترسناك از كوتاهي در انجام وظايفشان بودند. فقط زيانكاران هستند كه عذاب الهي را فراموش كرده و خود را در نهايت امنيت مي بينند يعني ايمن دانستن خود از مكر خدا، در حقيقت مكر الهي است كه به دنبالش عذاب و زيانكاري است.
إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۹﴾ اعراف غرض از عبادت اين است كه انسان به سعادت و خيرحقيقي و هميشگي هدايت شود اما بت پرستي و سرانجام بت پرستان نابودي است و همه اعمالشان باطل است.
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۸﴾ اعراف وقتي حكومت مطلقه از آن خداست و نظام حيات و مرگ به فرمان اوست پس تنها او مي تواند هر حكمي را صادر كند. از جمله اينكه رسولي را بسوي مردم گسيل دارد و آنها را به حيات طيب زنده كند پس به فرستاده او ايمان آوريد همان پيامبر درس ناخواندهاي كه ايمان به خدا و كلمات او دارد و از او پيروي كنيد تا هدايت يابيد.
سَاء مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَأَنفُسَهُمْ كَانُواْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۷۷﴾ اعراف هر كس آيات ما را تكذيب كند فقط در حق خويش ظلم ميكند چون سرمايههاي معنوي خود را سبب سربلندي اش در دو دنيا ميشد به بهاي ناچيزي فروخت. يعني مواهب ابدي آخرت را با مواهب زودگذر دنيوي عوض كرد اين معامله چه بد معامله اي است.
مَن يَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۷۸﴾ اعراف هدايت، وقتي حقيقتاً هدايت است و آثار هدايت بر آن مترتب است، كه از جانب خدا باشد و همينطور است گمراهي واقعي؛ البته اين انسانها هستند كه با اعمال نيك و بد، خود را شايسته هدايت و اضلال الهي ميكنند و خدا نيز متناسب با اعمالشان زمينه هدايت و پيروزي يا گمراهي و شكستشان را فراهم مي آورد.
وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾ اعراف ذكر پروردگار را دو قسم كرده يكي در دل و يكي به زبان آهسته و به هر دو امر كرده اما اگر امر به ذكر به صداي بلند نكرده و بلكه از آن اعراض نموده به خاطر اين ست كه چنين ذكري با ادب عبوديت منافات دارد زيرا خداوند نه دور است و نه غائب. انسان بايد به ساعت و دقيقه به ياد پروردگارش باشد و اگر احياناً غفلتي دست داد بايد مجدداً مبادرت به ذكر كند و نگذارد غفلت در دلش استوار گردد.
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸﴾ انفال هدف اصلي از درگيري مسلمانان با لشگر دشمن اين است كه خدا ميخواهد توحيد و عدالت تثبيت شود و شرك و كفر و ظلم ابطال گردد و هر چند كفار نخواسته باشند و بلكه كراهت داشته باشند.
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿۲۲﴾ انفال از نظر قرآن اگر انسان در مسير حق قرار نگيرد مرده است و اگر اعضا و جوارحش در خدمت حق نباشد همانند آنست كه آنها را ندارد و بديهي است كه انسان منهاي تعقل و قدرت بينايي يا شنوايي جنبنده اي بيش نيست و اين يك ترسيم واقعي است.
يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾ انفال بكاربستن دستورات حيات بخش اسلام جز در سايه تقوي امكانپذير نيست لذا آيه به اهميت تقوا و چهار نتيجهاي كه از عمل صالح براي پرهيزكاران پيش مي آيد اشاره ميكند: براي شما روشن بيني خاصي قرار ميدهد تا بتوانيد حق را از باطل تميز دهيد و بتوانيد راه سعادت را از راه شقاوت بشناسيد با پرهيز از گناه و كنترل هوسها و تعصبات نيروي عقل آزاد ميگردد و امكان درك حقايق فراهم ميگردد بعلاوه با هر نزديكي به خدا سهم بيشتري از علم و حكمت الهي نصيب انسان مي شود و انسان راحت تر چهره حقيقت را مي بيند آثار رواني گناهان شما را پاك ميكند شما را مشمول آمرزش خود و رهايي از مجازات قرار مي دهد پاداشهاي فراوان را براي شما مقرر مي دارد چون فضل و بخشش خدا عظيم است.