Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />
e="color: #339966;">تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۲﴾ فصلت
رحمان اسمي است كه از لطف عامه خدا نسبت به مومن و كافر حكايت ميكند و رحيم به رحمت خاصه الهي كه تنها شامل مومنين ميشود اشاره ميكند اگر از ميان صفات الهي به اين دو صفت اشاره كرد براي اين بود كه بفهماند اين تنزيل مايه اصلاح دنيا و آخرت همه مردم است.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾ سوره زمر
در صحنه مخاصمه قيامت مردم به دو گروه مكذبان و مخصمان تقسيم مي شوند. گروه اول داراي دو وصفند:
بزرگترين ظلم را مرتكب شدهاند و آنان ظلم به خدا و قائل شدن شركايي به دروغ براي او ميباشد.
دين الهي را كه رسولان خدا آوردهاند و وحي آسماني و سخن صدق بود تكذيب كردند. در آخر آنها را با عبارت كافران وصف كرد شايد به اين جهت كه كفر و ظلم و تكذيب ملازم و همراه هم هستند.
وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾ زمر
مشركين با سه گام به رحمت خدا مي رسند:
توبه
تسليم در برابر فرامين الهي كه شايد اشاره به كالبد اعمال داشته باشد
عنايت به محتواي اعمال و اخلاص در دين
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۲﴾ زمر
فرشتگان عذاب از ميان تمام اوصاف رذيله مشركين روي تكبر تكيه ميكنند زيرا عامل اصلي تكديب و عناد و كفر همين كبر و غرور است. در روايتي از امام باقر -عليه السلام- آمده كسي كه ذرهاي كِبر در دلش باشد وارد بهشت نمي شود.
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۴۳﴾ زمر
از معتقدات مشركين در پرستش بتها اين بود كه مي گفتند شفيعان ما در نزد خدايند. خداوند به دو دليل آن را رد مي كند:
شفيع بايد مالك بوده و داراي چنين اختياري باشد و يا مقام بالاتر به او اجازه شفاعت داده باشد و ميدانيم غير از خدا كسي مالك چيزي نيست مگر آنچه را كه باز خدا به كسي تمليك كند و اجازه تصرف در آن چيز را به او بدهد .
شفيع بايد علم به حال بنده داشته باشد تا بداند از مقام بالاتر چه چيزي را براي چه كسي بخواهد آيا يك مشت سنگ مي نتواند شفيع باشد ؟
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿۱۴﴾ غافر
وقتي همه آيات بر يگانگي خدا دلالت ميكند پس تنها خدا را بخوانيد و در پرستش او با اخلاص باشيد و كفار را به حال خود رها كنيد . چون آنها از اين دين كراهت دارند و اميدي به آنها نيست قاطعانه پيش رويد و بي اعتنا به كفار پرچم توحيد را در همه جا به اهتزاز در آوريد.
الْيَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۷﴾ غافر
در آن روز به هر كسي همان عملش را به عنوان جزا ميدهند و وقتي بنا باشد عين عمل انسان را به عنوان جزا به او بدهند ديگر هيچ ظلمي به كسي نخواهد شد. در عين حال هيچ اشتباهي هم در حسابرسي رخ نخواهد داد چون خدا سريع الحساب است و حسابكشي از يك نفر او را از حسابكشي سايرين باز نمي دارد در نتيجه جزاي اين را به آن نمي دهد.
هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۵﴾ غافر
فقط خداوند زندهاي است كه دستخوش مرگ و زوال نميشود و اگر موجودي حياتي دارد اين حيات را از او دارد. اگر او ذاتاً داراي حيات است پس فقط او مستحق پرستش است و هيچ معبودي جز او وجود ندارد اكنون كه جنين است پس تنها او را بخوانيد و دين خود را براي او خالص كنيد و هر چه غير اوست را كنار بگذاريد چون همه فاني هستند.
فَلَمْ يَكُ يَنفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ ﴿۸۵﴾ غافر
سنت الهي اين است كه توبه و ايمان را بعد از ديدن عذاب قبول نكند چون اين ايمان اختياري نبوده و فاقد ارزش است اينجاست كه كفار زيانكار مي شوند چون در ازاي بهره مندي كوتاه از لذات زود گذر دنيوي تمام سرمايه هاي وجودي خود را از دست دادند و هيچ سرمايهاي ندارند كه با آن وارد صحنه قيامت شوند.