مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اخبار پژوهشی

                                                                                         

حوزه علمیه حضرت خدیجه (س) در راستای پژوهشهای سالانه خود, بیش از سه سال است که همت خود را روی نهج البلاغه گماشته است و هرساله از طریق پژوهش گروهی از آفتاب علوی , همه اعصار,نهج البلاغه این کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق بهره ها برده اند.لذا به حول و قوه الهی در سال 91توانستیم همایش اخلاق عملی در آیینه کلام علوی را برگزار نمود و اندکی به معرفت خویش بیفزاییم.
در سال 93 نیز همایش صدق در آیینه کلام علوی را برگزار و الحمدلله علاوه بر برگزاری همایش , با برگزاری کارگاهها و نشستهای مختلف در این زمینه نیز توانستیم از دریای بیکران نهج البلاغه و کلام حضرت,اندک بهره ای ببریم.گردهمایی محقین نهج البلاغه به طور ویژه و جستجوی صدق در کلام حضرت (نهج البلاغه)جهت تدوین فرهنگ نامه موضوعی صدق در نهج البلاغه نیز یکی از بهترین بهره ها بود که استفاده کردیم.
برگزاری کلاس های نهج البلاغه و مروری بر خطه غراء و نامه 31 نهج البلاغه از دیگر کارهایی است که در طول سال و هر هفته صورت گرفت.
در استمرار این پژوهش سالانه گروهی, امسال نیز برانیم تادر حرکتی فراگیر برای هر پایه یک موضوع کلی و برای هریک از طلاب یک موضوع اختصاصی در حوزه {حقوق فردی و اجتماعی} تعیین شد.تا همه طلبه ها در تلاش قلبی , معرفتی , در چشمه سار کلام مولا در منابع موجود جستجو کنندو یافته های مرواریدی خود را از دریای بیکران عشق و اندیشه , اول آویزه ی گوش خود نمود و سپس در قالب تعدادی فیش و تدوین یک مقاله به دیگران هدیه ای ارزشمند را به ارمغان ببرند.

نكات تفسيري جزء بيست و پنجم

05 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

le="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">

قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُالرَّازِقِينَ ﴿۳۹﴾ سبا

تنگي و گشايش روزي به دست خداست، خدايي كه اگر روزي را زياد كند خزينه اش كم نمي‌شود و اگر روزي را كم كند خزينه‌اش كم نمي‌شود. حال كه روزي بندگان به دست خداست پس در انفاق پيشي گيريد و بدانيد هر آنچه انفاق مي‌كنيد چه كم و چه زياد پر مي‌كند و عوض آنرا مي‌دهد. خواه در دنيا و خواه در آخرت. زيرا او بهترين روزي رسان است، براي اينكه او روزي مي‌دهد بلا عوض و بخاطر جود و سخايش و بعلاوه رازق حقيقي اوست و ديگران واسطه وصول رزق هستند.

اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي المَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۹﴾ سوره شوري

براي اثبات ولايت خدا سه استدلال مي آورد:

عزيز و حكيم و مالك و علي عظيم است پس بر همه واجب است او را ولي خود بگيرند

اوست كه مردگان را حيات مي بخشد يعني قيامت به دست اوست و بندگان را به جزاي اعمالشان مي‌رساند پس واجب است تنها او را ولي خود بگيرند تا از عذاب دوزخ رها شده و به رستگاري برسند.

اوست كه بر هر چيزي تواناست لذا تنها اوست كه قدرت ولايت و عهده داري بندگانش را دارد و مي‌تواند امور آنها را اداره نمايد و ديگران صاحب هيچ قدرتي نيستند مگر به همان اندازه كه خدا به ايشان داده پس واجب است غير او را ولي خود نگيرند.

وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ ﴿۳۷﴾ شوري

از اينجا صفات مومنين و نشانه هاي ايمان و توكل را روشن مي سازد.

از گناهان كبيره مانند زنا پرهيز دارند

نه تنها موقع غضب زمام اختيار از كفشان ربوده نمي شود و دست به اعمال زشت و جنايت نمي زنند بلكه با آب عفو و غفران قلب خود و ديگران را از كينه ها پاك مي‌كنند لذا بايد گفت اين ويژگي از اخص صفات مومنين است .

وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ ﴿۴۴﴾ شوري

كسي كه خدا به واسطه گناهانش او را گمراه مي سازد بعد از خدا ديگر هيچ ولي و ياوري نخواهد يافت زيرا ولي واقعي تنها خداست و لاغير و بهمين جهت از هدايت و زرق كريم محروم خواهد شد. تو اي رسول و همه بينندگان ستمكاران را خواهيد ديد كه وقتي عذاب را مشاهده مي‌كنند و از سعادت خود نوميد مي‌شوند آرزوي برگشتن به دنيا را مي‌كنند اما اگر بتوان از پيري به جواني بازگشت از قيامت به دنيا نيز مي‌توان بازگشت لذا پاسخ آنها منفي است.

وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ﴿۱۴﴾ زخرف

مومنان راستين به دنبال درك اين كه خداوند همه امور را به خوبي تدبير مي‌كند تا سعادت آدمي تامين و زمينه رشد و كمال او فراهم گردد به معاد شهادت مي‌دهند يعني اعتقاد به توحيد را با اعتقاد به معاد تمام مي كنند.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء بيست و چهارم

05 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

e="color: #339966;">تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۲﴾ فصلت

رحمان اسمي است كه از لطف عامه خدا نسبت به مومن و كافر حكايت مي‌كند و رحيم به رحمت خاصه الهي كه تنها شامل مومنين مي‌شود اشاره مي‌كند اگر از ميان صفات الهي به اين دو صفت اشاره كرد براي اين بود كه بفهماند اين تنزيل مايه اصلاح دنيا و آخرت همه مردم است.

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾ سوره زمر

در صحنه مخاصمه قيامت مردم به دو گروه مكذبان و مخصمان تقسيم مي شوند. گروه اول داراي دو وصفند:

بزرگترين ظلم را مرتكب شده‌اند و آنان ظلم به خدا و قائل شدن شركايي به دروغ براي او مي‌باشد.

دين الهي را كه رسولان خدا آورده‌اند و وحي آسماني و سخن صدق بود تكذيب كردند. در آخر آنها را با عبارت كافران وصف كرد شايد به اين جهت كه كفر و ظلم و تكذيب ملازم و همراه هم هستند.

وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾ زمر

مشركين با سه گام به رحمت خدا مي رسند:

توبه

تسليم در برابر فرامين الهي كه شايد اشاره به كالبد اعمال داشته باشد

عنايت به محتواي اعمال و اخلاص در دين

قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۲﴾ زمر

فرشتگان عذاب از ميان تمام اوصاف رذيله مشركين روي تكبر تكيه مي‌كنند زيرا عامل اصلي تكديب و عناد و كفر همين كبر و غرور است. در روايتي از امام باقر -عليه السلام- آمده كسي كه ذره‌اي كِبر در دلش باشد وارد بهشت نمي شود.

أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۴۳﴾ زمر

از معتقدات مشركين در پرستش بتها اين بود كه مي گفتند شفيعان ما در نزد خدايند. خداوند به دو دليل آن را رد مي كند:

شفيع بايد مالك بوده و داراي چنين اختياري باشد و يا مقام بالاتر به او اجازه شفاعت داده باشد و مي‌دانيم غير از خدا كسي مالك چيزي نيست مگر آنچه را كه باز خدا به كسي تمليك كند و اجازه تصرف در آن چيز را به او بدهد .

شفيع بايد علم به حال بنده داشته باشد تا بداند از مقام بالاتر چه چيزي را براي چه كسي بخواهد آيا يك مشت سنگ مي نتواند شفيع باشد ؟

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿۱۴﴾ غافر

وقتي همه آيات بر يگانگي خدا دلالت مي‌كند پس تنها خدا را بخوانيد و در پرستش او با اخلاص باشيد و كفار را به حال خود رها كنيد . چون آنها از اين دين كراهت دارند و اميدي به آنها نيست قاطعانه پيش رويد و بي اعتنا به كفار پرچم توحيد را در همه جا به اهتزاز در آوريد.

الْيَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۷﴾ غافر

در آن روز به هر كسي همان عملش را به عنوان جزا ميدهند و وقتي بنا باشد عين عمل انسان را به عنوان جزا به او بدهند ديگر هيچ ظلمي به كسي نخواهد شد. در عين حال هيچ اشتباهي هم در حسابرسي رخ نخواهد داد چون خدا سريع الحساب است و حسابكشي از يك نفر او را از حسابكشي سايرين باز نمي دارد در نتيجه جزاي اين را به آن نمي دهد.

هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۵﴾ غافر

فقط خداوند زنده‌اي است كه دستخوش مرگ و زوال نمي‌شود و اگر موجودي حياتي دارد اين حيات را از او دارد. اگر او ذاتاً داراي حيات است پس فقط او مستحق پرستش است و هيچ معبودي جز او وجود ندارد اكنون كه جنين است پس تنها او را بخوانيد و دين خود را براي او خالص كنيد و هر چه غير اوست را كنار بگذاريد چون همه فاني هستند.

فَلَمْ يَكُ يَنفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ ﴿۸۵﴾ غافر

سنت الهي اين است كه توبه و ايمان را بعد از ديدن عذاب قبول نكند چون اين ايمان اختياري نبوده و فاقد ارزش است اينجاست كه كفار زيانكار مي شوند چون در ازاي بهره مندي كوتاه از لذات زود گذر دنيوي تمام سرمايه هاي وجودي خود را از دست دادند و هيچ سرمايه‌اي ندارند كه با آن وارد صحنه قيامت شوند.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء بيست و سوم

01 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء بيست و سوم قرآن مجيد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

e-height: normal;">وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ﴿۱﴾ صافات

فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ﴿۲﴾

از ابتداي قرآن تا به اين جا هيچ سوره‌اي با سوگند آغاز نشده و اين اولين سوره است. سوگند خوردن خداوند اثبات مي‌كند هم چيزي كه به آن سوگند خورده شريف است  و هم به امري كه برايش سوگند خورده تاكيد مي‌كند. بعلاوه مهم‌ترين اثر سوگند اين است كه شنونده را از نظر رواني نسبت به موضوع حساس‌تر مي‌كند. با توجه به مطلق بودن مضامين مفسران معاني مختلفي براي آيه ذكر كرده‌اند. عده‌اي گفته‌اند منظور مجاهدان صدر اسلام است و بعضي اين سه را سه گروه متفاوت دانسته‌اند و هر كدام را به نحوي تعريف كرده‌اند. مثلاً آنها كه صف بسته‌اند فرشتگان در آسمان يا مومنين به هنگام نماز ايستاده‌اند و آنان كه زاجر هستند ملائكه‌اي هستند كه بندگان را از معاصي نهي مي‌كنند.

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۰﴾ صافات

خدا از آنچه كفار درباره‌اش مي‌گويند و اوصافي كه برايش ذكر ميكنند مانند ولادت يا نسب با جن پاك و منزه است اما بندگان پاك و مخلص خدا را با اوصافي وصف مي‌كنند كه لايق ساحت مقدس اوست.

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾ ص

اگر امر به خلقت باطل و بيهوده باشد و موجودات يكي پس از ديگري خلق و سپس فاني شوند و هيچ هدفي در كار نباشد آنوقت نمي‌توان اعتقادي به روز جزا و ارزش‌هايي همچون حق و عدل داشت اما خلقت هدفدار است و براي همين روز حسابي در كار است فقط كساني كه كافر شده‌اند چنين پنداري دارند كه خدا عالم را باطل و بي هدف خلق كرده است.

نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾ ص

استدلال ديگري را براي اثبات معاد ذكر مي‌كند اگر زندگي منحصر به همين دنيا باشد و حيات ديگري نباشد تا مناسب حال متقين و فجار با آنها رفتار شود معنايش اين است كه خدا نخواسته حق را به صاحبش بدهد و اين خلاف عدلت اوست.

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾ سوره زمر

در صحنه مخاصمه قيامت مردم به دو گروه مكذبان و مخصمان تقسيم مي شوند. گروه اول داراي دو وصفند:

بزرگترين ظلم را مرتكب شده‌اند و آنان ظلم به خدا و قائل شدن شركايي به دروغ براي او مي‌باشد.

دين الهي را كه رسولان خدا آورده‌اند و وحي آسماني و سخن صدق بود تكذيب كردند. در آخر آنها را با عبارت كافران وصف كرد شايد به اين جهت كه كفر و ظلم و تكذيب ملازم و همراه هم هستند.

وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾ زمر

مشركين با سه گام به رحمت خدا مي رسند:

توبه تسليم در برابر فرامين الهي كه شايد اشاره به كالبد اعمال داشته باشد

عنايت به محتواي اعمال و اخلاص در دين

قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۲﴾ زمر

فرشتگان عذاب از ميان تمام اوصاف رذيله مشركين روي تكبر تكيه مي‌كنند زيرا عامل اصلي تكديب و عناد و كفر همين كبر و غرور است. در روايتي از امام باقر -عليه السلام- آمده كسي كه ذره‌اي كِبر در دلش باشد وارد بهشت نمي شود.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء بيست و دوم

01 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء بيست و دوم قرآن مجيد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ثْوًى لِّلْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾ سوره زمر

در صحنه مخاصمه قيامت مردم به دو گروه مكذبان و مخصمان تقسيم مي شوند. گروه اول داراي دو وصفند:

بزرگترين ظلم را مرتكب شده‌اند و آنان ظلم به خدا و قائل شدن شركايي به دروغ براي او مي‌باشد.

دين الهي را كه رسولان خدا آورده‌اند و وحي آسماني و سخن صدق بود تكذيب كردند. در آخر آنها را با عبارت كافران وصف كرد شايد به اين جهت كه كفر و ظلم و تكذيب ملازم و همراه هم هستند.

وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾ زمر

مشركين با سه گام به رحمت خدا مي رسند:

توبه

تسليم در برابر فرامين الهي كه شايد اشاره به كالبد اعمال داشته باشد

عنايت به محتواي اعمال و اخلاص در دين

قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿۷۲﴾ زمر

فرشتگان عذاب از ميان تمام اوصاف رذيله مشركين روي تكبر تكيه مي‌كنند زيرا عامل اصلي تكديب و عناد و كفر همين كبر و غرور است. در روايتي از امام باقر عليه السلام آمده كسي كه ذره‌اي كِبر در دلش باشد وارد بهشت نمي شود.

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿۶۰غافر)

همه بندگان را به دعا دعوت مي كند معلوم مي شود.

دعا كردن را دوست دارد.

دعا نوعي عبادتست

اگرشرايط دعا جمع باشد حتما مستجاب مي شود.

مانع دعا كردن كبر است يعني انسان براي خود موجوديت و استقلالي قايل مي شود.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء بيست و يكم

01 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء بيست و يكم قرآن مجيد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

red;” lang="FA">۱۳۲﴾ شعرا

از خدايي بپرهيزيد كه با نعمتهايي كه خودتان مي‌دانيد مدد مي‌دهد پس بر شما واجب است شكرش را به جا آوريد و نعمتهايش را در جاي مناسب مصرف كنيد؛ نه اينكه با اسراف و استكبار كفران نعمت كنيد زيرا مستوجب عذاب مي‌شويد. مي‌گويد نعمتهايي كه خودتان مي‌دانيد تا بفهماند خودشان هم مي‌دانند اين نعمتها از امداد خداست و احدي غير از خدا در ايجاد آنها و امدادش شركت نداشته است .

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۵۱﴾ سوره شعرا

الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۱۵۲﴾ شعرا

مسرف كسي است كه از مرز حق تصرف كرده و از حد اعتدال بيرون آمده پس درحقيقت مي‌فرمايد كه از خدا بپرهيزيد و از مسرفان پيروي نكنيد چون اينها از حد اعتدال خارج هستنددرنتيجه هرچه انجام مي‌دهند فساد است و كاري براي اصلاح نمي‌كند و معلوم است كسي كه اينچنين باشد از عذاب الهي در امان نيست.

بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۵﴾ روم

نصرت و پيروزي به دست خداست چون عزيز است، لذا با ياري خود عزت مي‌دهد و كسي مانع او نمي‌شود و چون رحيم است ياريش را به مومنين اختصاص مي‌دهد.

وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ روم

خلف وعده را به كلي از خدا نفي مي‌كند زيرا خلف وعده يا بخاطر جهل است يا به جهت ناتواني است يعني نمي تواند وعده خود را عملي سازد. اكثر مردم چون خدا و قدرت او را به درستي نمي شناسند. لذا او را مثل خود مي‌دانند كه وعده مي‌دهد و گاهي تخلف مي‌كند.

وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿۱۸﴾ روم

نه تنها خدا منزه است بلكه به خاطر آفرينش حكيمانه و متقن عالم هستي و برگرداندن موجودات در قيامت و جداسازي مومنان و كفار و دادن پاداش و كيفر كه حاكي از حاكميت تدبيري حساب شده در جهان است شايسته هر حمدي است موقعي كه عصر مي‌كنيد و موقعي كه ظهر مي‌كنيد. نبايد فراموش كرد كه تسبيح براي منزه نگه داشتن خدا از نقايص است و حمد در مقابل كمالات خدا صورت مي‌گيرد.

وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴿۲۶﴾ روم

چون خدا خالق موجودات است و تدبير آنها را بر عهده دارد پس خدا ملك اصلي و حقيقي تمام آن چيزها و كساني است كه در آسمانها و زمين است هستند و يعني مي‌توانند هر طور كه خواست در موجودات تصرف كند و آنها نيز همگي در برابر او تسليم و خاضعند بنابراين مي‌تواند همه را به عالم آخرت بوده و معاد را برپا دارد.

وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿۱۸﴾ لقمان

با بي اعتنايي و تكبر از مردم روي نگردان و با غرور و مستي

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء بيستم

01 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزءبيستم قرآن مجيد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ang="FA">تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿۱۶﴾ سجده

از علامات مومنين حقيقي اين است كه در دل شب به پا مي‌خيزند و رو به سوي پروردگار خود مي‌كنند و او را با بيم و اميد مي‌خوانند و از آنچه روزيشان كرده‌ايم انفاق مي‌كنند و براي ديگران كانوني از خير و بركت هستند.

وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ ﴿۲۲﴾ روم

مراد از آيه بودنِ خلقت زمين و آسمانها، آيه بودنِ خلقتي است كه سازگار با زندگي بشر است و نه اصل خلقت آنها. يعني آسمانها و زمين را بگونه‌اي خلق كرده كه هر آنچه را انسان براي بقا و رشد خود لازم دارد در اختيار او مي‌گذارند نكته ديگر اينكه شناسايي انسان نسبت به انسان ديگر يا از طريق چشم است يا بوسيله گوش. خدا براي تشخيص چشم رنگها و صورتهاي مختلف را آفريد و براي تشخيص گوش اختلاف زبانها و لهجه‌ها و گويش ها را آفريد. عالماني كه پيرامون نظام هستي تحقيق مي‌كنند به آياتي برمي‌خورند كه بر وجود خالقي توانا دلالت مي‌كند و ثابت مي‌كند كه در نهايت همه چيز به او ختم مي‌گردد.

مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۳۱﴾ روم

حال كه سرشت انسان توحيدي است پس هر زمان كه از مسير توحيد خارج شديد بايد به سوي او باز گرديد و آنقدر اين كار را تكرار كنيد كه پايه هاي فطرتتان محكم گردد و همواره در جبهه توحيد باقي بمانيد. علاوه بر بازگشت به سوي خدا از مخالفت با اوامر او بپرهيزيد و خصوصا نماز را بپا داريد و از مشركان نباشيد معلوم مي شود نماز در ميان اوامر الهي و شرك در بيبن نواهي الهي بيش از همه اهميت دارد.

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾ عنكبوت

اساساً آزمايش يكي از سنتهاي الهي است كه به هيچ وجه درباره كسي استثنا نمي‌شود و همانطور كه شامل امتهاي قبل شد در امتهاي حاضر و آينده نيز جريان خواهد داشت. آيا خدا بداند؟يعني خدا چيزهايي را نمي داند ؟ در جواب دو احتمال وجود دارد:

بوسيله امتحان آثار صدق و كذب در عمل ظاهر گردد

علم ذاتي خدا تحقق عيني و وجود خارجي بيابد

مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾ عنكبوت

خانه عنكبوت سست ترين خانه هاست چون عليرغم نظم و هماهنگي ظاهري نمي‌تواند عنكبوت را از سرما و گرما و خطرات ديگر محفوظ كند و در واقع از آثار خانه فقط اسم آنرا دارد اوليا مشركين نيز چنين هستند و تنها اسمي از ولايت را دارند چون نه مي‌توانند خيري را جلب و شري را دفع كنند و نه مي‌توانند آنها را شفاعت نمايند و خلاصه هيچ امري از امور آنها را تدبير نمي‌كنند عبارت اگر مي دانستيد يعني اگر آنها از سستي تكيه گاههاي خود با خبر بودند بخوبي مي‌فهميدند در سستي مانند خانه عنكبوت هستند البته روي سخن به سوي هر كسي است كه جز خدا سرپرستي را انتخاب مي‌كنند و آنرا مستقل در اثر مي‌بينند لذا شامل ولايت پيامبر با ائمه نمي‌شود چون برگشت ولايت ايشان به دست خداست.

وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾ عنكبوت

لهو هركاريست كه انسان را به خود مشغول سازد و از كارهاي مفيد باز دارد و لعب به معناي كارهايي است كه داراي يك نوع نظم خيالي است براي يك هدف بي فايده است. مي‌فرمايد: زندگي دنيا سرگرمي و بازيست، مردمي جمع مي‌شوند و به اوهامي دل مي‌بندند و بعد از چند روزي پراكنده مي‌شوند و زير خاك پنهان مي‌گردند و سپس همه چيز به دست فراموشي سپرده مي‌شود اما آخرت جايي است كه انسان با كمالات واقعي كه از راه ايمان و عمل صالح بدست مي‌آورد زندگي كند زندگي كه درد و فنا و شقاوت درآن راه ندارد.


 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء نوزدهم

01 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران


نكات تفسيري جزء نوزدهم قرآن مجيد

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

: red;” lang="FA">﴿70﴾ سوره قصص

خداي سبحان كه گفته شد مختار است و همه اختيارات متعلق به اوست يگانه معبودي است كه كه مستحق عبادتست به سه دليل:

1.همه نعمتهايي كه در اين جهان و آن جهان است همه از آن خداست زيرا خالق مطلق تنها اوست پس اگر هر نعمتي بواسطه كمال و جمالش ستايش مي‌شود و در واقع اين ستايش منتهي به خدا مي شود

2.خدا مالك مطلق تمام عالم است و حاكميت تكوين و تشريع در اختيار اوست و يكي از آثار مالكيت خدا اينست كه حكم كند مملوكين و بندگانش كسي را جز او نپرستند

3.رجوع همه شما بسوي اوست تا به حساب و جزاي افراد رسيدگي كند و كسي غير از او محاسبه و جزا دهنده نيست و تنها اوست كه بايد پرستش شود ولاغير.

مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾قصص

خدا در مقابل كار نيك بندگانش با كمال فضل خويش عمل مي كند اما به بندگان بدكارش با كمال عدلش رفتار مي‌كند و بر آنچه مرتكب شده‌اند چيزي اضافه نمي‌كند و همان عمل بدشان كيفر آنهاست كه مجسم مي‌شود و آنها را معذب مي‌سازد. البته منظور آيه از بدكاران كساني است كه زياد معصيت مي كنند و الّا درباره كساني كه هم حسنه دارند و هم سئيه اميد آمرزش است.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء هجدهم

01 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء هجدهم قرآن مجيد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

فرقان

ملك و حكم در روز قيامت از آن خداي رحمان است و بر  همه معلوم مي‌شود كه تمام اسبابي كه مردم آنها را صاحب اثر مي پنداشتند هيچ استقلال و اثري ندارند. گرچه در دنيا نيز ملك و حكومت از آن خداست اما در قيامت همه حقيقت را مي‌دانند به همين جهت كفار كه در دنيا فقط به اسباب مادي تكيه داشتند وقتي بي‌اثر بودن اين اسباب را در قيامت درك مي كنند، روز دشواري پيدا مي‌كنند چون مي‌فهمند هيچ تكيه‌گاه و شفيع و خلاصه هيچ چيزي ندارند.

وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۳۲﴾ شعرا

از خدايي بپرهيزيد كه با نعمتهايي كه خودتان مي‌دانيد مدد مي‌دهد پس بر شما واجب است شكرش را به جا آوريد و نعمتهايش را در جاي مناسب مصرف كنيد؛ نه اينكه با اسراف و استكبار كفران نعمت كنيد زيرا مستوجب عذاب مي‌شويد. مي‌گويد نعمتهايي كه خودتان مي‌دانيد تا بفهماند خودشان هم مي‌دانند اين نعمتها از امداد خداست و احدي غير از خدا در ايجاد آنها و امدادش شركت نداشته است .

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۵۱﴾ سوره شعرا

الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۱۵۲﴾ شعرا

مسرف كسي است كه از مرز حق تصرف كرده و از حد اعتدال بيرون آمده پس در حقيقت مي‌فرمايد كه از خدا بپرهيزيد و از مسرفان پيروي نكنيد چون اينها از حد اعتدال خارج هستند در نتيجه هرچه انجام مي‌دهند فساد است و كاري براي اصلاح نمي‌كند و معلوم است كسي كه اينچنين باشد از عذاب الهي در امان نيست.

وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸﴾ فرقان

عباد الرحمن آنهايي هستند كه نور خدا سراسر قلب و زندگيشان را روشن ساخته و از ظلمت شرك بدورند آنها اصلاً انساني را كه خدا خونش را حرام كرده و بي گناه است نمي‌كشند مگر در يك حال و آن موقعي است كه كشتن وي حق باشد، مانند قصاص يا حد.آنها دامان عفتشان را هرگز به زنا آلوده نكرده‌اند و هركس اين كار را انجام دهد، يعني مرتكب شرك، قتل ناحق و زنا شود مجازاتش را خواهد ديد.

وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۱﴾ نور

آنچه براي مردان جايز نيست براي زنان نيز جايز نيست لذا سه دستور به زنان داده مي شود:

چشم هاي خود را فرو گيرند حتي از عورت زنان ديگر

دامان خود را حفظ كنند و خود را بپوشانند

زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند

عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۹۲﴾ مومنون

استدلال جداگانه‌اي بر نفي شركا مي‌كند خود خدا كه آگاه  پنهان و آشكار است شهادت مي‌دهد كه هيچ شريكي براي خود سراغ ندارم پس او برتر است از آنچه  آنها مي‌گويند و براي او شريك قايل مي‌شوند. به احتمال دوم اگر در عالم خداي ديگري باشد و شما از آن آگاه باشيد آيا ممكن است خدايي كه خالق شماست به آن معتقديد و از غيب و شهود جهان اگاه است از آن بي خبر باشد؟

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء هفدهم

01 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

نكات تفسيري جزء هفدهم

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ ﴿۱﴾انبياء

هشداري تكان دهنده به همه مردم مي دهد انسان يك حسابگري فوق العاده در پيش دارد اما بخاطر دلبستگي به دنيا از قيامت غافل مي شود و همين غفلت سبب مي شود تا از حقايق اعراض كنند و از ايات حق رويگردان شوند.

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۸۳﴾ انبياء

صبر ايوب در مقابل حوادث ناگواري مثل از دست دادن اموال و اولاد و سلامتي اش خيلي عجيب بود و اين را در دعايش نيز نشان داد و با نهايت ادب فقط گفت : من گرفتارم و تو ارحم الراحميني حتي نمي‌گويد مشكلم را حل نما، زيرا به بزرگي خدا و لطف و مرحمت او آگاه است مردان حق هيچگاه با دگرگون شدن نعمتها افكار و عقايدشان دگرگون نمي‌شود و در همه حال متوجه پروردگارند و از حوادث تلخ مايوس نمي‌شوند بلكه صبر و استقامت مي‌كنند.

لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿۱۰۲﴾ انبيا

لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۱۰۳﴾انبيا

چهار نعمت بزرگ را كه شامل مومنين مي شود بيان مي كند :

آنها از دوزخ دورند لذا صداي وحشتناك آتش را كه از سوزاندن و پيشروي مي‌خيزد نمي‌شنوند

هر نعمت مادي و معنوي كه بخواهند در دسترس آنهاست و جاودانه از آن متنعم مي‌شوند

وحشت بزرگ روز قيامت كه از هر وحشتي بزرگتر است آنها را غمگين و آزرده نمي‌كند

فرشتگان با بشارت به استقبال ايشان مي‌روند اين بود آن روزي كه وعده داده مي‌شديد

الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿۳۵﴾حج

مخبتين كساني هستند كه:

وقتي نام خدا برده مي شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مي‌گردد. البته نه به واسطه ترديد در رحمت خدا يا ترس بي مورد از غضب الهي، بلكه به جهت مسئوليتهايي كه احتمالاً در انجام آن كوتاهي كرده‌اند و يا درك مقام عظمت الهي دچار خوف مي شوند.

صابرند و به واسطه مشكلات هيچگاه از طريق حق منحرف نشده و دچار خشم و كفر و يأس و كفران و فرار از مسئوليت نمي‌شوند

نماز را به پا مي‌دارند لذا ارتباط آنها با خالق محكم است

از روزي هاي خدا انفاق مي‌كنند  و در نتيجه پيوندشان با خلق محكم است

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ﴿۱۱۶﴾ مومنون

مي خواهد معاد را اثبات كند و خدا را از اين كه كار بيهوده اي انجام دهد تنزيه نمايد  بزرگتر و برتر است خدايي كه:

فرمانروايي حقيقي عالم است كه هر حكمي براند چه براي ايجاد و چه براي برگرداندن و چه مرگ و حيات و رزق، حكمش نافذ است.

چون او حق است پس هر حكمي مي‌كند حق محض است و باطل و عبث در او راه ندارد.

معبودي جز او نيست فلذا هيچ خدايي نمي‌تواند حكم او را باطل نمايد

پس مدبر عرش كريم است يعني چون معبودي غير او نيست پس تنها احكام عالم را صادر مي‌كند و نظام هستي را اداره مي‌نمايد

با اين اوصاف آيا ممكن چنين خدايي كار بيهوده انجام دهد؟

وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۵﴾مومنون

كساني كه از حق كراهت دارند همانهايي هستند كه اگر ما به آنان رحم كنيم و گرفتاريشان را برطرف سازيم باز به ما رو نمي‌آورند و با شكر خود نعمت ما را تلافي نمي‌كنند بلكه بر طغيان خود اصرار مي‌كنند يعني رحمت ما اثر تربيتي بر ايشان ندارد.

 نظر دهید »

نكات تفسيري جزء شانزدهم

26 مرداد 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿۱۰۱﴾ كهف

انسان يا از روي چشم و ديدن آيات الهي به حق مي‌رسد يا از طريق شنيدن حكمت و موعظه و قصص، حقايق را در مي‌يابد اما اين كافران نه چشم داشتند و نه گوش چشم وگوش از كار افتاده هيچ‌گاه متوجه حقايق خدا نمي شود.

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ﴿۵۱﴾ مريم

مخلص يعني كسي كه خدا او را براي خود خالص قرار داده و غير از خدا كسي در او نصيبي ندارد نه او و نه عمل او و اين مقام بلندترين مقام عبوديت است مسلماً كسي كه به چنين مقامي مي‌رسد از خط انحراف و آلودگي مصون مي‌ماند و شيطان به اعتراف خويش قدرت بر گمراه كردن او ندارد.

فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا ﴿۹۷﴾ مريم

ما قرآن را براي تو آسان ساختيم چند تفسير دارد:

قرآن به زبان عربي كه زبان مادري رسول خدا (ص) بود نازل شد تا تلاوت آن آسان باشد

خدا چنان تسلطي به پيامبرش داده بود كه به آساني مي‌توانست در هر موقعيتي از آيات قرآن براي رفع مشكل استفاده كند

با اينكه از نظر محتوا عميق است اما درك آنها سهل و ساده است.

الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵﴾ طه

اين عبارت كنايه از  تدبير و احاطه كامل خدا نسبت به جهان هستي و نفوذ فرمان او در سراسر عالم دارد اما چرا از ميان صفات خدا به رحمان اشاره كرد؟ چون آنچه با اين تدبير سازگار است صفت رحمان است كه به معني مبالغه در رحمت است و مي فهماند تدابير و اومر خدا در اداره هستي از رحمتش كه همه  جا را گرفته است سرچشمه مي‌گيرد.

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۲﴾ طه

اگر فرمود كفشهايت را درآور به خاطر احترام آن سرزمين و تقدس اين سرزمين نيز به اين دليل بود كه محل حضور و مناجات به درگاه خداست طبق همين ملاك هر مكان و زماني مانند كعبه، مسجدالحرام، مساجد، ‌اعياد و غيره تقدس مي‌يابند.

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾ طه

اگر نفرمود الله منم و بجايش گفت يقينا من الله هستم براي اينست كه موسي به مقتضاي حضور خود با مشاهده ذات به وصف ذات آشنا شد نه اينكه به وسيله وصف ذات به ذات آشنا گردد . همانطور كه برادران يوسف وقتي يوسف را شناختند در محضر او گفتند: يقينا تو يوسفي ، نگفتند يوسف تويي . وقتي خدايي جز من وجود ندارد پس مرا عبادت كن عبادتي خالص از هر گونه شرك، اگر پس از عبادت كه شامل نماز هم مي شود ، نماز را مجددا ذكر كرد براي تاكيد اهميت نماز است و اينكه بفهماند نماز بهتر از هر عملي خضوع عبوديت را مجسم مي‌سازد. اگر اين آيه را در كنار آيه 28 رعد و 27 تا 30 فجر بگذاريم مي فهميم نماز خدا را به ياد انسان مي‌آورد و ياد خدا نفس مطمئنه به او مي دهد و آرامش و نفس مطمئنه او را به مقام بندگان خالص مي رساند.

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾ طه

اگر موسي در پاسخ پرگويي كرد و به ذكر اوصاف و خواص عصايش پرداخت به دو احتمال است:

موسي در مقام خلوت و راز گفتن دل با محبوب است، با محبوب سخن گفتن شيرين است. لذا نخست جواب مي‌دهد كه اين  عصاي من است و سپس منافع عمومي آن را بيان مي‌دارد .

سوال خدا براي اطلاع يافتن از اسم و حقيقت عصا نبود بلكه به اين منظور بود كه اوصاف و خواص آن ذكر شود لذا موسي در پاسخ به ذكر اوصاف و خواص عصا پرداخت.

خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاء لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ﴿۱۰۱﴾ طه

از روشنترين آيات است كه به بر تجسم اعمال دلالت دارد : انسان در قيامت با عمل خودش معذب است و همواره در ميان اعمالش خواهد ماند چه بد حِملي براي آنان است. حِمل به معني بار ظاهري و يعني گناه يك موجود خارجي و بار ظاهري است كه بر دوش قرار مي گيرد گرچه در دنيا محسوس نيست .

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾ طه

همان كسي كه از ياد خدا اعراض مي‌كند وقتي كور محشور مي‌شود مي‌پرسد چرا كور محشور كردي با اينكه در دنيا چشم داشتم يعني اين كوري همان كوري چشم ظاهر است.

قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى ﴿۱۲۶﴾ طه

اين كوري بخاطر آنست كه در دنيا وقتي آيات ما به تو رسيد آنها را فراموش كردي و مانند كوران از هدايت ما چشم پوشيدي امروز نيز تو فراموش خواهي شد يعني مانند آنچه در دنيا كردي مجازاتت مي‌كنيم و كورت مي‌سازيم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آغاز
  • مناسبت ها
  • معرفي مدرسه
  • پژوهش ساليانه
    • نماز
  • پيام رساني
  • شب های پیشاور
  • مرگ در نهج البلاغه سخنرانی سرکار خانم احمدی
  • خواندنی ها
  • در محضر ٱیت الله بهجت
  • اخبار پژوهشی
  • فعالیتهای پژوهشی
    • مثل و مثل واره هادر نهج البلاغه
      • مثل و مثل واره ها درنهج البلاغه-3
  • عاشوراییان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟


ساعت فلش



پیچک

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس