نكات تفسيري جزء هجدهم
نكات تفسيري جزء هجدهم قرآن مجيد
فرقان
ملك و حكم در روز قيامت از آن خداي رحمان است و بر همه معلوم ميشود كه تمام اسبابي كه مردم آنها را صاحب اثر مي پنداشتند هيچ استقلال و اثري ندارند. گرچه در دنيا نيز ملك و حكومت از آن خداست اما در قيامت همه حقيقت را ميدانند به همين جهت كفار كه در دنيا فقط به اسباب مادي تكيه داشتند وقتي بياثر بودن اين اسباب را در قيامت درك مي كنند، روز دشواري پيدا ميكنند چون ميفهمند هيچ تكيهگاه و شفيع و خلاصه هيچ چيزي ندارند.
وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۳۲﴾ شعرا
از خدايي بپرهيزيد كه با نعمتهايي كه خودتان ميدانيد مدد ميدهد پس بر شما واجب است شكرش را به جا آوريد و نعمتهايش را در جاي مناسب مصرف كنيد؛ نه اينكه با اسراف و استكبار كفران نعمت كنيد زيرا مستوجب عذاب ميشويد. ميگويد نعمتهايي كه خودتان ميدانيد تا بفهماند خودشان هم ميدانند اين نعمتها از امداد خداست و احدي غير از خدا در ايجاد آنها و امدادش شركت نداشته است .
وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۵۱﴾ سوره شعرا
الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۱۵۲﴾ شعرا
مسرف كسي است كه از مرز حق تصرف كرده و از حد اعتدال بيرون آمده پس در حقيقت ميفرمايد كه از خدا بپرهيزيد و از مسرفان پيروي نكنيد چون اينها از حد اعتدال خارج هستند در نتيجه هرچه انجام ميدهند فساد است و كاري براي اصلاح نميكند و معلوم است كسي كه اينچنين باشد از عذاب الهي در امان نيست.
وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸﴾ فرقان
عباد الرحمن آنهايي هستند كه نور خدا سراسر قلب و زندگيشان را روشن ساخته و از ظلمت شرك بدورند آنها اصلاً انساني را كه خدا خونش را حرام كرده و بي گناه است نميكشند مگر در يك حال و آن موقعي است كه كشتن وي حق باشد، مانند قصاص يا حد.آنها دامان عفتشان را هرگز به زنا آلوده نكردهاند و هركس اين كار را انجام دهد، يعني مرتكب شرك، قتل ناحق و زنا شود مجازاتش را خواهد ديد.
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۱﴾ نور
آنچه براي مردان جايز نيست براي زنان نيز جايز نيست لذا سه دستور به زنان داده مي شود:
چشم هاي خود را فرو گيرند حتي از عورت زنان ديگر
دامان خود را حفظ كنند و خود را بپوشانند
زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند
عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۹۲﴾ مومنون
استدلال جداگانهاي بر نفي شركا ميكند خود خدا كه آگاه پنهان و آشكار است شهادت ميدهد كه هيچ شريكي براي خود سراغ ندارم پس او برتر است از آنچه آنها ميگويند و براي او شريك قايل ميشوند. به احتمال دوم اگر در عالم خداي ديگري باشد و شما از آن آگاه باشيد آيا ممكن است خدايي كه خالق شماست به آن معتقديد و از غيب و شهود جهان اگاه است از آن بي خبر باشد؟