نكات تفسيري جزء شانزدهم
كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿۱۰۱﴾ كهف
انسان يا از روي چشم و ديدن آيات الهي به حق ميرسد يا از طريق شنيدن حكمت و موعظه و قصص، حقايق را در مييابد اما اين كافران نه چشم داشتند و نه گوش چشم وگوش از كار افتاده هيچگاه متوجه حقايق خدا نمي شود.
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ﴿۵۱﴾ مريم
مخلص يعني كسي كه خدا او را براي خود خالص قرار داده و غير از خدا كسي در او نصيبي ندارد نه او و نه عمل او و اين مقام بلندترين مقام عبوديت است مسلماً كسي كه به چنين مقامي ميرسد از خط انحراف و آلودگي مصون ميماند و شيطان به اعتراف خويش قدرت بر گمراه كردن او ندارد.
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا ﴿۹۷﴾ مريم
ما قرآن را براي تو آسان ساختيم چند تفسير دارد:
قرآن به زبان عربي كه زبان مادري رسول خدا (ص) بود نازل شد تا تلاوت آن آسان باشد
خدا چنان تسلطي به پيامبرش داده بود كه به آساني ميتوانست در هر موقعيتي از آيات قرآن براي رفع مشكل استفاده كند
با اينكه از نظر محتوا عميق است اما درك آنها سهل و ساده است.
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵﴾ طه
اين عبارت كنايه از تدبير و احاطه كامل خدا نسبت به جهان هستي و نفوذ فرمان او در سراسر عالم دارد اما چرا از ميان صفات خدا به رحمان اشاره كرد؟ چون آنچه با اين تدبير سازگار است صفت رحمان است كه به معني مبالغه در رحمت است و مي فهماند تدابير و اومر خدا در اداره هستي از رحمتش كه همه جا را گرفته است سرچشمه ميگيرد.
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۲﴾ طه
اگر فرمود كفشهايت را درآور به خاطر احترام آن سرزمين و تقدس اين سرزمين نيز به اين دليل بود كه محل حضور و مناجات به درگاه خداست طبق همين ملاك هر مكان و زماني مانند كعبه، مسجدالحرام، مساجد، اعياد و غيره تقدس مييابند.
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾ طه
اگر نفرمود الله منم و بجايش گفت يقينا من الله هستم براي اينست كه موسي به مقتضاي حضور خود با مشاهده ذات به وصف ذات آشنا شد نه اينكه به وسيله وصف ذات به ذات آشنا گردد . همانطور كه برادران يوسف وقتي يوسف را شناختند در محضر او گفتند: يقينا تو يوسفي ، نگفتند يوسف تويي . وقتي خدايي جز من وجود ندارد پس مرا عبادت كن عبادتي خالص از هر گونه شرك، اگر پس از عبادت كه شامل نماز هم مي شود ، نماز را مجددا ذكر كرد براي تاكيد اهميت نماز است و اينكه بفهماند نماز بهتر از هر عملي خضوع عبوديت را مجسم ميسازد. اگر اين آيه را در كنار آيه 28 رعد و 27 تا 30 فجر بگذاريم مي فهميم نماز خدا را به ياد انسان ميآورد و ياد خدا نفس مطمئنه به او مي دهد و آرامش و نفس مطمئنه او را به مقام بندگان خالص مي رساند.
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾ طه
اگر موسي در پاسخ پرگويي كرد و به ذكر اوصاف و خواص عصايش پرداخت به دو احتمال است:
موسي در مقام خلوت و راز گفتن دل با محبوب است، با محبوب سخن گفتن شيرين است. لذا نخست جواب ميدهد كه اين عصاي من است و سپس منافع عمومي آن را بيان ميدارد .
سوال خدا براي اطلاع يافتن از اسم و حقيقت عصا نبود بلكه به اين منظور بود كه اوصاف و خواص آن ذكر شود لذا موسي در پاسخ به ذكر اوصاف و خواص عصا پرداخت.
خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاء لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ﴿۱۰۱﴾ طه
از روشنترين آيات است كه به بر تجسم اعمال دلالت دارد : انسان در قيامت با عمل خودش معذب است و همواره در ميان اعمالش خواهد ماند چه بد حِملي براي آنان است. حِمل به معني بار ظاهري و يعني گناه يك موجود خارجي و بار ظاهري است كه بر دوش قرار مي گيرد گرچه در دنيا محسوس نيست .
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾ طه
همان كسي كه از ياد خدا اعراض ميكند وقتي كور محشور ميشود ميپرسد چرا كور محشور كردي با اينكه در دنيا چشم داشتم يعني اين كوري همان كوري چشم ظاهر است.
قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى ﴿۱۲۶﴾ طه
اين كوري بخاطر آنست كه در دنيا وقتي آيات ما به تو رسيد آنها را فراموش كردي و مانند كوران از هدايت ما چشم پوشيدي امروز نيز تو فراموش خواهي شد يعني مانند آنچه در دنيا كردي مجازاتت ميكنيم و كورت ميسازيم.