مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شب های پیشاور 20

24 فروردین 1392 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

اشكال : چرا علي (ع) در شب هجرت با پيامبر (ص) رهسپار مدينه نشد ؟
پاسخ :1- زيرا اگر آن شب علي (ع) به جاي پيامبر(ص) در بستر آن حضرت نمي خوابيد جان پيامبر (ص) به خطر مي افتاد.
2- علاوه بر اين از آن حضرت امين تر كس ديگري نبود تا وظايفي را كه پيامبر (ص) در مكه به عهده اش گذاشته از جمله رساندن اماناتي كه از مردم در دست پيامبر(ص) بود به صاحبانشان, به خوبی به انجام برساند .
اثبات نزول آيه 203 بقره (و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد ) در شأن حضرت علي (ع) .
-بسياري از مفسران اهل تسنن در تفاسير خود تصديق نموده اند كه اين آيه شريفه در شأن علي (ع) نازل شده است .
-خداوند به ميكائيل وجبرئيل فرمود من بين شما برادري برقرار كردم و عمر يكي از شما را بيشتر از ديگري قرار دادم كدام يك از شما حاضريد اضافه عمر خود را به ديگري بدهيد ؟هيچ كدام قبول نكردند . در اين زمان خداوند فرمود من بين محمد و علي نيز برادري برقرار كردم و علي زيادي عمر خود را نثار محمد كرد و در بستر او خوابيد ، برويد به زمين و او را از شر دشمنانش حفظ كنيد ، پس وقتي كه اين دو فرشته به زمين آمدندجبرئيل بالاي سر علي (ع) و ميكائيل پايين پاي آن حضرت نشستند و جبرئيل گفت : به به كيست مانند تو اي پسر ابو طالب كه خداوند به وجود تو بر فرشتگان مباهات مي كند ؟ وسپس آيه شريفه 203 بقره نازل شد .
به عقيده اهل تسنن اشداء علي الكفار صفت عمر بن خطاب است .
پاسخ : شدت در دو جهت متصور است 1- در مباحثات علمي وديني، كه براي عمر در اين زمينه در تاريخ هيچ شجاعتي ثبت نشده است . گر چه بني اميه و بني عباس در مورد برتري ابوبكر و عمر احاديث بسياري جعل نموده اند ولي نتوانسته اند برتري علي (ع) را بر آنان بپوشانند تا جائيكه همه خلفاء خودشان براي حل مسائل علمي و ديني نيازمند علي (ع) بودند و خودشان نيز به اين مطلب اعتراف نموده اند به عنوان مثال ابوبكر مي گويد : اقيلوني اقيلوني فَلَستُ بخيركم وعليٌّ فيكم (مرا از اين مقام برداريد زيرا من براي شما برتر نيستم مادامي كه علي در بين شماست) و يا بيش از 70 بار عمر گفته : لولا علي لهلك عمر . و اين مطالب را علماء منصف اهل تسنن نيز قبول دارند
2- شجاعت در ميدان جنگ كه در اين زمينه نيز شجاعتي براي عمر در تاريخ گزارش نشده است .
پاسخ اهل تسنن به سلطان الواعظين در مورد شجاعت عمر .
در زمان عمر فتوحات بسياري اتفاق افتاده است . پس چطور شما ميگوئيد عمر شجاع نبوده است ؟
پاسخ سلطان الواعظين : ما نيز قبول داريم كه در زمان عمر فتوحات بسياري انجام شده است . ولي به اقرار علماء خودتان مانند احمد بن حنبل ، ابن ابي الحديد و خيلي هاي ديگر ، عمر با علي (ع) مشورت ميكرد و مطابق دستورات آن حضرت عمل ميكرد و در واقع تاكتيكهاي جنگي را علي (ع) به عمر تعليم ميداد و معمولاًدر همه جنگهاي زمان رسول خدا(ص) حضرت علي (ع) نيز شركت داشت كه منجر به پيروزي لشكر اسلام مي شد مانند جنگ خيبر و احد كه آنقدر علي (ع) مقاومت نمود تا حديث قدسي “لا سيف الاٌ ذوالفقار لافتي الاً علي” ندا داده شد ولي پس از رحلت پيامبر (ص) نيز فتوحات مرهون وجود سرداران شجاع لشكر اسلام بوده است و اين در حاليست كه زماني پيش آمده كه عمر از جنگ فرار كرده مانند جنگ خيبر كه در روزهاي اول و دوم ابوبكر و عمر رفتند به ميدان جنگ (زيرا چشمان حضرت علي (ع) درد ميكرد و به جنگ نرفته بودند ) ولي در هر دو روز شكست خوردند و در روز دوم فرماندهي جنگ با عمر بود از جنگ فرار كرد ولي در روز سوم حضرت علي (ع) به جنگ رفت و پيروز گرديد .
حديث رايت در فضيلت علي (ع) ، بزرگان علماء شيعه و سني از جمله بخاري در صحيحش و مسلم در جلد دوم صحيحش و طبراني و بسياري ديگر از علماء اهل تسنن اين حديث را داشته و آن را نقل كرده اند و ما جرا از اين قرار است كه پس از سه بار شكست مسلمانان در مقابل يهود و به سرداري لشكر اسلام توسط ابوبكر و عمر ، مسلمانان نا اميد و هراسان شدند و پيامبر فرمود : به خدا قسم فردا پرچم را به كسي مي دهم كه حمله كننده است بر دشمنان نه گريزنده، فتح ميكند خداوند به دست او ، و اوست كسي كه خدا وپيامبر او را دوست دارند و او نيز خدا وپيامبر را دوست دارد . در آن شب صحابه كنجكاو بودند كه فردا پرچم به دست چه كسي داده ميشود فردا صبح همگي لباس جنگي پوشيده و در مقابل رسول خدا (ص) به صف شدند پيامبر (ص) فرمود علي كجاست ؟ اصحاب عرض مي كردند چشمانش درد ميكند به گونه اي كه نميتواند حركت كند پيامبر (ص) سلمان را به دنبال او فرستاد و در حاليكه علي (ع) چشمانش بر روي يكديگر بود حاضر شد . پيامبر (ص) آب دهان خود را بر روي چشمان علي (ع) ماليد و برايش دعا كرد ، فوراًچشمان علي (ع) باز و روشن شد و شفا يافت . سپس پرچم را به دست گرفت و به خيبر رفته و آنجا را فتح كرد .
-بنا بر روايت بالا در ميان همه امت تنها كسي كه محبوب خدا ورسولش معرفي شد علي (ع) بود بنابراين مصداق درست اشداء علي الكفار, علي (ع) در ميدان جنگ و مباحثات علمي است .
محمد بن طلحه شافعي به نقل از رسول خدا (ص) مي نويسد : اسلام قوت نگرفت مگر به شمشير علي و ثروت خديجه(س) . و اما اينكه اهل تسنن معتقدند كه رحماء بينهم در وصف عثمان نازل شده آنهم به دليل رقيق القلب بودن او، اين عقيده نيز به شهادت تاريخ ، با اخلاق و حالات عثمان مطابقت ندارد زيرا
1-اولاًبه شهادت علماء اهل تسنن وقتي عثمان به خلافت رسيد بر خلاف سنت رسول اكرم (ص) وسيره ابوبكر و عمر رفتار كرد در حاليكه به شرطي با او بيعت شد كه طبق سيره خلفاء قبلي و رسول اكرم (ص) عمل كند و بني اميه را بر مردم مسلط نكند ولي زمان خلافتش بر عكس عمل كرد و بني اميه را بر جان ومال مردم مسلط گرداند وخانه اي از سنگ وسيمان ساخت و در آنجا اموال بسياري ذخيره كرد و علاوه برآن مقدار زيادي از بيت المال را بذل و بخشش كرد در حالي كه مردم با فقر دست وپنجه نرم مي كردند و خداوند نيز بني اميه را صراحتا لعن مي كند آنجا كه در آيه 62 بني اسرائيل مي فرمايد:والشجرة الملعونة،و مفسرين اهل تسنن از جمله سيوطي و طبري و رازي نيز شجره ملعونه را بني اميه مي دانند زيرا در روايتي آمده است كه رسول اكرم (ص) شبي در خواب ديد كه ميمونها به منبر و محراب پيامبر ميتازند پس از بيداري جبرئيل نازل گرديد و آيه مذكور را براي پيامبر (ص) خواند و گفت كه بوزينه ها همان بني اميه مي باشند كه پس از تو خلافت را غصب كرده و منبرو محراب تو هزار ماه در تصرف آنها خواهد بود . يكي از امويان ، حَكَم بن ابي العاص ، عموي عثمان بود كه مورد لعن پيامبر (ص) قرار گرفت .اموی دیگری که مورد لعن پیامبر(ص) قرار گرفت وليد بن عقبه بود كه والي كوفه گرديد و نهايت فسق و فجور را انجام داد و شبي كه تا صبح به عيش و نوش پرداخته بود نماز صبح را با مردم به جماعت خواند و به مردم گفت اگر ميل داريد بيشتر بخوانم .
-همين اعمال عثمان باعث قتل او گرديد . او به نصايح علي (ع) گوش نمي داد و دستور داد تا تعدادي از اصحاب پيامبر(ص) را آنقدر زدند تا اكثر آنها جان باختند از جمله اين اصحاب ابن مسعود بود كه از كتّاب وحي و مورد اطمينان رسول خدا (ص) بود و قرآن را جمع آوري و به صورت يك كتاب درآورد. عثمان ، عماربن ياسر را مضروب كرد و ابوذر را به ربذه تبعيد كرد كه منجر به مرگ او شد در حاليكه ابوذر محبوب خدا و رسولش واز علماء راستگوي امت بود تا آنجا كه رسول خدا (ص) مي فرمايد :زمين كسي را بر نداشت و آسمان سايه نيفكنده بر مردي كه راستگو تر از ابوذر باشد .
واين روايت در كتب اهل تسنن نيز آمده است و حال اگر بخواهيد ابوذر را تكذيب كنيد بايد علماء اهل تسنن را كه در كتابهايشان اين روايت را آورده اند تكذيب كنيد .
-حال انصاف دهيد كه آيا باز ميتوان گفت كه عثمان انسان مهربان و رقيق القلبي بوده است ؟ و اين در حاليست كه پس از رسول اكرم (ص) عايشه و عبدالله بن زبير ستمهای فراواني به علي (ع) کردند ولي وقتي آk حضرت به خلافت رسيد با آنان با مهرباني و احترام عمل كرد و يا معاويه در جنگ صفين آب را بر روي لشكريان اسلام بست ولي پس از ساعتي مسلمانان چيره شده و به آب دست يافتند ولي مانع آب براي معاويه و لشكريانش نشدند بنابراين اگر با انصاف باشيم بايد تصديق كنيم كه مصداق واقعي رحماء بينهم فقط علي (ع) است نه عثمان . لازم به ذكر است كه اگر در آيه هاي مذكور لفظ جمع براي علي (ع) آورده شده است (رحماء ) به دليل تعظيم و تفخيم آن حضرت است .

 

 نظر دهید »

شب های پیشاور 19

13 اسفند 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

اشكال اهل تسنن به ايمان علي (ع) به دليل طفوليت آن حضرت
ما اهل تسنن نيز قبول داريم كه علي اولين مردي بود كه به رسول خدا (ص) ايمان آورد ولي اين بيانگر شرافت علي بر ديگران نيست زيرا او دست پرورده رسول خدا (ص) و كودكي بيش نبود و به دليل تقليد و تبعيت از رسول خدا (ص) ايمان آورد نه از روي آگاهي ولي خلفاي ديگر (ابوبكر ، عمر وعثمان ) زمان ايمان آوردن به اسلام سنشان بيشتر بوده و از روي آگاهي ايمان آوردند بنابراين شرافت ايمان اينها ببيشتر از ايمان علي بود .
پاسخ : 1- ايمان علي (ع) در سن كودكي به دليل دعوت پيامبر (ص) بود ، نه به اراده خودش و اين در حالي بود كه علي (ع) كودكي نابالغ و غير مكلف بود . حال اگر بگوييم پيامبر نميدانست كودك نابالغ مكلف نيست كه بيانگر جهل پيامبر (ص) وتو هين به ايشان است و حرفي غلط ميباشد ولي اگر بگوييم كه اين مطلب را ميدانست پس چرا او را دعوت كرد ؟ و كارش لغو و بيهوده بوده است در حاليكه طبق آيه قرآن پيامبر حرف بيهوده نميزند : ما ينطق عن الهوي اِ ن هو الاّ حي يوحي . بنابراين گرچه حضرت علي (ع) زمان ايمان به اسلام كودكي بيش نبوده است ولي لايق پذيرش تكاليف ديني بوده است . زيرا بلوغ در احكام شرعي مراعات ميشود ولي در امور عقيله بلوغ ملاك نيست و ايمان نيز امري عقلاني است نه تكليف شرعي پس ايمان علي (ع) در كودكي بيانگر برتري او بر ديگر انسانها بخصوص خلفاي ديگر است . همانطور كه سخن گفتن حضرت مسيح در كودكي بيانگر فضيلت او و معجزه اي براي اثبات نبوتش بود . يا اينكه خداوند در قرآن ميفرمايد : به يحيي در حاليكه كودكي بيش نبود نبوت داديم . و آتيناه الحكم صبياً و اصلاٌ اگر ايمان علي (ع) در كودكي فضيلت برايش محسوب نميشد حضرت رسول (ص) ايشان را با اين ويژگي تخصیص نداده و به آن فخر نميكردند . اين كلام پيامبر (ص) همراه با مقايسه آن حضرت با حضرت هارون (ع) در احاديث اهل تسنن نيز آمده است وبار ها اين كلام را پيامبر(ص) در حضور خلفاي ديگر نيز بيان فرموده اند . در خصايص علويه آمده كه عمر گفته است كه علي را هميشه به خير ياد كنيد زيرا از پيامبر (ص) شنيدم فرمود : در علي سه خصلت است كه من که عمر هستم دوست داشتم يكي از آنها براي من بود و هر كدام از اين سه خصلت از آنچه كه آفتاب بر آن مي تابد در نزد من محبوبتر است و آن اين است كه در حاليكه ابوبكر و ابو عبيده و جمعي ديگر از صحابه حاضر بودند پيامبر (ص) دست بر روي كتف علي نهاده و فرمود : اي علي تو از حيث اسلام و ايمان اول مسلمانان و مومنين هستي و تو براي من به منزله هارون به موسي هستي ، اي علي دروغ گفت كسي كه گمان ميكند مرا دوست دارد ولي تو را دشمن دارد بنابراين اگر ايمان علي (ع) در كودكي فضيلتي برايش نبود پيامبر (ص) آن را به زبان نميآورد در حاليكه قبل از ابوبكر بيش از 50 نفر و پيش از عمر 45 مرد و 21 زن ايمان آورده بودند .
يكي ديگر از وجوه برتري علي (ع) بر ساير خلفاء و مردم
علي (ع) هيچگاه قبل از اسلام ، بت پرست نبود زيرا قبل از بلوغ مسلمان شد و اين يكي از وجوه افضليت ايمان ايشان است بر ديگران . بر خلاف بقيه خلفاء كه قبل از اسلام بت پرست بودند . اين مطلب در روايتي به نقل از ابن عباس در كتاب ما نزل القرآن في علي (ع) آمده است .
-در روايت ديگري به نقل از علماء اهل تسنن مانند سليمان بلخي حنفي و بقيه اكابر اهل تسنن از پيامبر (ص) آمده است : اگر ايمان علي (ع) را با ايمان امت من بسنجيد ايمان علي بر ايمان امت من تا روز قيامت ارجح وبرتر خواهد بود .
-در روايت ديگري به نقل و شهادت عمر بن خطاب از پيامبر اكرم (ص) آمده است : اگر هفت آسمان و زمين را در يك كفه ترازو بگذارند و ايمان علي (ع) را در كفه ديگر ، هر آينه ايمان علي بر همه آنها رجحان دارد و سنگيني ميكند.
-در روايت ديگري به نقل ابن عباس از قول پيامبر اكرم (ص) آمده است : افضل مردان جهان در زمان من علي (ع) است لازم به ذكر است كه همه اين روايات مورد تأييد علماء اهل تسنن ميباشد .
-بسياري از علماء اهل تسنن معتقدند كه ايمان علي در كودكي افضل بر ايمان خلفاء ديگر در سن پيريشان است .
-ابوجعفر اسكافي از علماء اهل تسنن معتزلي مذهب ميگويد : ما فضل صحابه و سوابق آنها را انكار نميكنيم ولي برتري هر كدام از صحابه را بر علي بن ابيطالب انكار مي كنيم .
-به گفته بسياري از علماء اهل تسنن مقام علي (ع) قابل مقايسه با هيچ كدام از صحابه و خلفاء نميباشد
-جابر بن عبد الله انصاري نقل ميكند : روزي در جمع مهاجر و انصار بوديم كه پيامبر (ص) فرمودند : يا علي اگر بنده اي خدا را كامل عبادت كند سپس در افضليت تو و اهل بيت بر همه مردم شک کند، جايگاه او در آتش است .
-اگر هيچ دليلي بر برتري علي (ع) بر بقيه اصحاب نداشته باشيم مگر آيه مباهله همين كافي است .
بنابراين مصداق واقعي و الذين معه ، حضرت علي (ع) مي باشد .

 نظر دهید »

شب های پیشاور 18

03 دی 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

در جهت تكميل استناد به آيه 40 سوره توبه بايد گفت كه اساساًاين آيه در بيان شرافت علي (ع) آمده است و در قرآن 300 آيه در شأن علي (ع) بيان شده است كه اهل تسنن نيز آنها را قبول دارند و كتابهايي نيز در اين زمينه نگاشته اند از جمله : كتاب مانُزِّلَ من القرآن في علي نوشته حافظ ابو نعيم اصفهاني و كتاب نزول القرآن في علي نوشته حافظ ابوبكر شيرازي كه اين دو نفر شيعه هستند ولي سیوطي و فخر رازي وابن حجر كه شخصي متعصب وسني است و طبري وابن كثير و مسلم و حاكم ترمذي واحمد بن حنبل و افراد بسيار ديگري كه همگي اهل تسنن ميباشند آياتي را كه در شأن علي (ع) نازل شده را ثبت و ضبط نموده اند .
دليل اينكه آيه 40 سوره مباركه توبه در شأن علي (ع) نازل شده است :
1- در آيه ديگري آمده است كه : وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ … و مفتی عراقین محدث شام محمدبن یوسف گنجی شافعی ازعلماءاهل تسنن درباب 23کتاب کفایه الطالب در حديثي كه رسول خدا (ص) ، علي (ع) را تشبيه به انبياء نمود ، آنهم به دليل شباهت حضرت علي (ع) به نوح (ع) در حكمت ، فرموده است : انه كان شديداً علي الكافرين روفاً بالمومنين كما وصفه الله تعالي في القرآن بقوله والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم واين حديث در مورد حضرت علي (ع) است كه همواره در معيت رسول خدا (ص) بوده است .
حال آيا انصاف است كه والذين معه را به ابوبكر نسبت دهيم ؟ در حاليكه فقط چند روز در غار با آن حضرت بوده است ؟ آنهم ناخواسته رسول خدا (ص) او را با خود به غار برده بود و حتي اگر ناخواسته هم نبود آيا همراهي او با رسول خدا قابل مقايسه با جانفشاني حضرت علي (ع) در ليلة المبيت بوده است ويا اينكه اصلاً حضرت علي (ع)‌از كودكي تحت سرپرستي و تربيت ومعيت رسول خدا (ص)‌بوده است نه فقط چند روز اين مطلب را علماء اهل تسنن نيز قبول دارند تا آنجا كه انس بن مالك كه سني مذهب است ميگويد : پيامبر (ص) روز دوشنبه به پيامبري مبعوث شد و علي (ع) روز سه شنبه به او ايمان آورد .
انس بن مالك و احمد بن حنبل و خوارزمي و سليمان بلخي نقل ميكنند كه رسول خدا(ص) فرمود : 7سال فرشتگان بر من وعلي درود فرستادند زيرا در اين مدت كلمه شهادت ازكسي بر نخواست الّا از من و علي .البته روايات بسياري در بيان فضيلت علي (ع) از زبان پيامبر (ص) وارد شده است كه مورد تأ ييد اهل تسنن نيز ميباشد .

 نظر دهید »

شب های پیشاور 17

13 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

استدلال اهل تسنن بر افضليت ابوبكر به آيه غار(إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ…40 توبه )
اين آ يه دلالت ميكند بر همراهي ابوبكر با رسول خدا (ص) و همين دال بر شرافت ابوبكر بر همه امت مي اشد. و چون پيامبر (ص) به علم لدني مي دانست كه ابوبكر جانشين اوست و بايد او را نيز مانند خودش حفظ كند تا زنده بماند تا خلافت را به عهده بگيرد پس حق تقدم در خلافت با ابوبكر است .
پاسخ سلطان الواعظين در ردّ اين استدلال
1- اولاًاين سخن كه ميگوييد چون پيامبر مي دانست كه ابوبكر پس از او خليفه مي شود پس خواست كه جانش را حفظ كند و با خودش همراهش كرد ، حرف درستي نيست زيرا در همان زمان عمر و عثمان نيز زنده بودند و پس از ابوبكر خليفه شدند چرا پيامبر آنان را با خود نبرد تا حفظ شوند و همينطور علي (ع) را ؟ و بر عكس علي (ع) را در معرض خطر قرار داد و به جاي خودش در رختخواب خواباند .

ادامه »

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

شب های پیشاور 16

24 آبان 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

نظر اهل تسنن و استدلال آنها به آيه قرآن براي اثبات حقانيت خلافت خلفاء اربعه
اهل تسنن با تمسك و استناد به آيه شريفه :"والذين آمنوا اشداء علي الكفار رحماء بينهم تراهم ركعاً وسجداً …سيما هم وجوههم من اثر السجود” . اينطور نتيجه ميگيرند كه «الذين معهم» ابوبكر است و «اشداء علي الكفار» عمر است و «رحماء بينهم» عثمان است و «سيماهم وجوههم من اثر السجود» منظور علي (ع) است پس اين چهارتن مورد تأ ييد خداوند متعال هستند .
پاسخ سلطان الواعظين در رد صحت استدلال اهل تسنن به اين آيه شريفه .
1- اولاًهيچ يك از مفسرين خودتان از جمله طبري كه تفسير كبير را نوشته است چنين تفسيري از اين آيه شريفه ننموده اند بنابراين ،اين حرف تفسير به راي بوده وعذاب دارد .
2- ثانياًاز نظر ادبياتي و تركيبي نيز اين تفسير درست در نمي آيد زيرا تركيب اين آيه از دو حال خارج نيست الف - يا محمد مبتداست و رسول الله عطف بيان والذين معه عطف بر محمد ، اشداء خبر آن است و بقيه نيز خبر است . كه در اين صورت مي شود محمد ، ابوبكر و عمر وعثمان و علي ميباشد . ب- اگر والذين معه مبتدا باشد و اشداء خبر آن و بقيه نيز خبر آن باشد ، معناي اين آيه اين ميشود كه ابوبكر و عمر وعثمان وعلي است و بديهي است كه هر طلبه تازه كاري نيز ميداند كه اين معنا اصلاً معقول ودرست نيست .
-اساساً بايد بين كلمات در اين آيه حتماًيك واو فاصله ميشد تا تعدد را برساند ولي اينگونه نشده است و همه مفسرين اين كلماترا صفت همه مومنان ميدانند .

 نظر دهید »

شب های پیشاور 15

14 آبان 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

اشكال : همانطور كه شما احاديثي در رابطه با فضايل علي گفتيد ما نيز احاديثي در بيان فضايل خلفاء‌ مانند ابوبكر داريم.
پاسخ : احاديثي كه شما نقل ميكنيد از زبان امثال ابوهريره است كه از جعّال حديث و منافق ميباشد زيرا در جنگ صفين پشت سر حضرت علي (ع) نماز ميخواند ولي سر سفره معاويه مي نشست و ميگفت غذاي معاويه چربتر است ولي نماز پشت سر علي افضل است و خود علماء‌اهل تسنن نيز معتقدند كه ابو هريره از جعّال حديث ميباشد و ثقه نيست. از طرف ديگر علماء خودتان ميگويند علي مع الحق و الحق مع علي پس حال كسيكه علی را بگذارد و دور معاويه بچرخد چگونه است ؟
حدیث ابوبكر و عمر دو سيد پيران اهل بهشت هستند جعلي ميباشد به دليل:

1- اولاً روايتي از پيامبر (ص) نقل ميشود كه روزي پيرزني نزد آن حضرت نشسته بود كه پيامبر فرمود : پيران وارد بهشت نمي شوند . پيرزن ناراحت شد . پيامبر فرمود ناراحت نباش زيرا همه بهشتيان جوان شده وارد بهشت ميشوند .
2-ثانياً در آيه 36 سوره واقعه آمده است كه بهشتيان جوان ميباشند پس چگونه ميشود كه پيري در بهشت باشد كه حالا ابوبكر وعمر بخواهند سيد آنها باشند .
اين حديث در مقابل حديث شريف حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت هستند جعل شده در حاليكه اين حديث شريف مورد تأييد علماء اهل تسنن از جمله امام احمد بن حنبل و خوارزمي نيز ميباشد .
در اثبات اينكه مصداق اهل ذكر در آيه شريفه فاسئلو اهل الذكر ، اهل بيت پيامبر (ص) هستند
1- حضرت علي (ع) فرموده اند : نحن اهل الذكر .

2- در جاي ديگر فرموده اند : سلوني قبل ان تفقدوني

 نظر دهید »

شب های پیشاور 14

08 آبان 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

اشكال : چگونه ممكن است با اين كه پيامبر (ص)بارها این جملات رادرجمع کثیری از مردم بیان کرده اندوهمه شنیده اندولی بازهم پس ازرحلت رسول گرامی اسلام(ص) مردم با علي بيعت نكرده و با ابوبكر بيعت كردند ؟
پاسخ : همانطور كه موسي (ع)بين 70هزار نفر فرياد زد كه هارون خليفه و جانشين من است ولي هنوز موسي از دنيا نرفته بود بلكه براي مدت كوتاهي به كوه طور رفته بود ، مردم گول سامري را خورده و حتي گوساله پرست شدند . بنابراين تعجب ندارد كه مردم زمان صدر اسلام كه هنوز هواي جاهليت در سرشان بود با علي بيعت نكنند .
اشكال : چرا پيامبر(ص) با الفاظ صریح به خلافت علي تصريح نفرمود و هميشه با كنايه اشاره به خلافت ايشان ميكردند ؟
پاسخ :اولاًاين مسلم است كه كنايه ابلغ از تصريح است . ثانياًدر خيلي موارد پيامبر (ص) بر خلافت آن حضرت تصريح نموده است كه مورد تأييد علماء اهل تسنن نيز ميباشد . از جمله حديث الدار كه از مهمترين احاديث ميباشد . روزي كه آيه شريفه 26سوره شعراء نازل گرديد وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ پيامبر (ص) 40 نفر از رجال و خويشاوندان خود را در منزل عمويش ابوطالب جمع كرد و برايشان غذايي تهيه كردند وپس از صرف نهار و بيان مقدماتي فرمودند :خداوند مرا به عنوان پيامبر آخر زمان مبعوث فرموده ومن شما رابه راهي كه پايانش بهشت و زندگي سعادتمند دنيوي واخروي است دعوت ميكنم . هر كه مرا در اين راه ياري نمايد برادر و وزير و خليفه من خواهد بود .آن حضرت سه بار اين جمله را تكرار فرمود و كسي غير از علي (ع) پاسخ مثبت به آن حضرت نداد ؛ اين جمله كه : اِّا اناانصرك و وزيرك يا نبي الله بنابراين در همانجا رسول خدا (ص) به همه اعلام كرد كه علي ،برادر و وصي و خليفه من در بين شماست .
لازم به ذكر است كه هم علماء‌شيعه و هم علماء اهل تسنن اين حديث را روايت كرده اند حتي مسيحيان كه تاريخ اسلام را نوشته اند مانند توماس كارليل انگليسي .

 نظر دهید »

شب های پیشاور 13

06 آبان 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

اشكال : به نظر شما علي واجد مقام نبوت بوده است ؟‌
پاسخ : اين ادعا را با حديث منزلت اثبات ميكنيم در آنجا كه رسول اكرم (ص) فرمود : اي علي تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسي هستی غير از اينكه پس از من پيامبری نميآيد . اين سخن را پيامبر (ص) بارها در مجالس مختلف بيان كرده اند و اهل تسنن نيز قبول دارند و خبر صحيحي ميباشد ودر صحيح بخاري و مسلم و 22سند و كتاب ديگر اهل تسنن اين روايت ذكر شده است و از متواترات مي باشد . حتي اگر بگوييم اين خبر واحد است در اصول استنباط شما خبر واحد حجيت دارد بنابراين باز هم مورد قبولتان است .

از حديث شريف منزلت سه ويژگي برای حضرت علي (ع) ثابت ميشود .
1- مقام نبوت -زيرا پيامبر اكرم (ص) حضرت علي (ع) را به هارون تشبيه فرمود كه هارون نيز نبي بوده است .
2- خلافت و وزارت ِآن حضرت پس از رسول اكرم (ص)
3- افضليتِ آن حضرت نسبت به همه امت و بقيه صحابه زيرا اين مطلب را رسول خدا (ص) فقط در رابطه با علي (ع) فرموده است .
ما مي دانيم كه فقط 5 پيامبر صاحب كتاب و اولوالعزم بوده اند و بقيه انبياء‌ پيرو شريعت و كتاب آنها بوده اند . همانطور كه هارون پيرو حضرت موسي (ع) بود و همانطور كه علي پيرو رسول اكرم (ص) بود بنابراين اگر قرار بود پس از پيامبر اكرم (ص) پيامبر ديگری بیايد حضرت علي (ع) واجد شرايط بود . اين مطلب را علماء سني نيز تأييد ميكنند از جمله اين علماء، علي بن سلطان محمد هروي است كه وقتي خبر مرگش به مصر رسيد علماء مصر حدود 4هزار نفر برايش نماز خواندند و سبوطي و مير سيد علي همداني فقيه شافعي نيز اين مطلب را تأييد ميكنند .
_لازم به ذكر است كه حضرت علي (ع) تنها فردي است كه در همه مراحل و صفات مخصوصه پيامبر (ص) شريك ومساوی بود الاّ مقام نبوت خاصه و اين مطلب را نيز تعداد زيادي از علماء‌اهل تسنن در كتابشان ذكر كرده اند .


اثبات اين مطلب كه پيامبر اكرم (ص) براي وزارت خود از خداوند تقاضا نمود كه علی (ع) را وزير و خليفه اش قرار دهد از طريق روايات اهل تسنن :
جلال الدين سيوطي در كتاب درّ المنثورش و شافعي در كتاب مناقب و ثعلبي در كشف البيان و ابن جوزي در تذكره خواص الامةدر شأ ن نزول آيه و لايت از قول ابوذر غفاري و اسماء بنت عميس زن ابوبكر نقل ميكنند كه روزي نماز ظهر در مسجد بوديم كه سائلي آمد ولي كسي به او چيزي نداد غير از علي (ع) كه در ركوع نمازش بود و با دست اشاره به انگشتر خود كرد و آن سائل انگشتر را از دستش بيرون آورد پس پيامبر (ص) سرش را رو به آسمان كرد و گفت خدايا برادرم موسي از تو خواست كه خدايا شرح صدر به من بده و كارم را آسان كن وتا آخر آيه را خواندند و اينكه هارون را در رسالت شريك من گردان تا اينكه بر موسي (ع) وحي شد كه دعايت مستجاب گرديد سپس پیامبر(ص)ادامه دادخدایامن محمدبرگزیده و نبي تو هستم پس به من نيز شرح صدر بده و كارم را آسان كن و براي من نيز وزيري قرار ده از اهل خودم يعني علي را وبه وسيله او پشتم را محكم و قوي گردان . ابوذر ميگويد هنوز سخن پيامبر (ص) تمام نشده بود كه جبرئيل آمد و آيه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ …(آيه ولايت ) را براي پيامبر (ص) آورد . ومعلوم شد كه دعای پيامبر (ص) مورد قبول واقع شده و حضرت علي (ع) از طرف خداوند خليفه او قرار داده شده است.

 نظر دهید »

شب های پیشاور12

01 شهریور 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

سؤال:به نظر شما زمخشری چه نوع انسانی است؟
پاسخ : از علماءِ ثقه مي باشد .
زمخشری می گويد ابو حنيفه گفته اگر رسول خدا(ص) در زمان من مي زيست بيشتر از اقوال و گفته های مرا مي گفت و پيرو من مي شد . اين در حاليست كه در بين شيعه هيچ گاه هيچ بي احترامي يا طعني نسبت به ائمه 12 گانه وجود ندارد و هيچ ايرادی از هيچ كدام از ائمه از طرف علماء شيعه گرفته نشده است زيرا آنان هيچ گاه به رأی خود حرفي نزده اند و هرچه گفته اند از كلام رسول خدا(ص) بوده است و از طرف ديگر امامت از اصول دين شيعه محسوب ميشود و آنان رياست الهي جامعه را به عهده دارند و تبعيت از آنان هم در امور ديني و هم در امور دنيوي بر همه مردم واجب است ؛. واين عقيده را حتي بعضي از علماءِ متعصب خودتان مانند قاضي روزبهان دارند و اساساً اگر امامت از فروع دين بود پيامبر(ص) نمي فرمود : كسي كه امام را نشناسد و بميرد مانند مردم زمان جاهليت مرده بنابراين معلوم ميشود كه امامت از اصول دين و كامل كننده رسالت و نبوت است .
ما معتقديم كه زمين هيچ گاه از وجود چنين امامي خالي نيست و امام تا روز قيامت حضور دارد
اشكال : شما مقام امامت را بالاتر از مقام نبوت مي دانيد پس شما هم به نوعی از غلات هستيد در حاليكه قرآن مقام نبوت را بالاترین مقام معرفی نموده است .
پاسخ : مقام امامت از مقام نبوت عامه بالاتر است . زيرا خداوند پس از اينكه حضرت ابراهيم را مورد امتحانات سختي قرار داد و آن حضرت از همه امتحانات سر بلند بيرون آمد در حاليكه داراي مقام نبوت و رسالت و اولوالعزمي و خليل الهي بود به مقام امامت كه مافوق مقامات روحاني است نائل گشت و خداوند در آيه 118 بقره اين خبر را به رسول اكرم (ص) مي دهد : وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ . اين آيه شريفه نشان ميدهد كه مقام امامت بالاتر از مقام نبوت عامه است .
اشكال : پس مقام علي بالاتر از مقام پيامبر (ص) است و اين همان عقيده غلات مي باشد .
پاسخ : خير زيرا مقام امامت پايين تر از مقام نبوت خاصه است كه همان مقام رسول خاتم (ص) مي باشد.
اشكال : در قرآن مجيد آمده است : لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ پس مقام همه انبياء يكسان است پس چگونه شما بين انبياء فرق گذاشته و نبوت را به دو قسم عام و خاص تقسيم نموده ايد ؟
پاسخ : اين آيه شريفه بيانگر تساوی همه انبياء‌ در دعوت به سوی توحيد و معاد و تربيت جامعه است ولی انبياء‌ خودشان از جهات ديگری از جمله روش بعثت و درجه و رتبه متفاوتند و پيامبری كه بر هزار نفر مبعوث شده مسلماً رتبه اش از پيامبری كه بر همه مردم مبعوث شده است متفاوت است . همانطور كه رتبه معلم دبستان با استاد دانشگاه متفاوت است گرچه مأموريت هردو آموزش است و از اين جهات با يكديگر مساوی هستند . از طرف ديگر فقط پيامبر اسلام است كه مقام خاتميت رسل را داراست و او نگين انگشتر پيامبران است و مقامش از همه رسل بالاتر ميباشد .

 

 1 نظر

شب های پیشاور11

09 مرداد 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

در مورد معنای امام سلطان الواعظین می فرمایند:

 امام يعني پيشوا . به همين دليل است كه مذاهب چهار گانه اهل تسنن به پيشوايانشان امام ميگويند يعني امام شافعي ، امام ابو حنيفه ، امام مالك وامام احمد يعني پيشواياني كه فقيه در دين هستند و شما هنوز هم از آراء اين چهار تن استفاده مي كنيد در حاليكه پس از اينان علمايي آمدند كه به جرأت اعلم از اين چهار تن بودند ولي ما شيعيان در هر عصر از علماء همان عصر تقليد ميكنيم و تقليد از مرده را جايز نمي دانيم . اين عجيب است كه شما شيعه را مرده پرست مي پنداريد در حاليكه خودتان از فتاواي كساني كه بيش از هزار سال پيش از دنيا رفته اند تقليد ميكنيد .
سؤال سطان الواعظین: دليل شما اهل تسنن بر پيروي از فتواي ائمه اربعه تان تا روز قيامت چيست ؟ در حاليكه رسول گرامي اسلام (ص) هيچ دستوري بر پيروي از اين چهار تن نداده است ؟
پاسخ : چون آنان فقيه زاهد وعادل بودند و پيروي از آنان بر ما واجب است .
پاسخ سلطان الواعظين :1-اولاً اين دليل شما توهين به بقيه علماء تا روز قيامت است. ثانياًزماني پیروی
از این افرادواجب ميشود كه نصي ودستوري از پيامبر (ص) بر اين پيروي رسيده باشد ولي ما چنين
نصي نداريم زيرا هر پيامبري بايد وصي پس از خودش را معرفي كند واين در حالي است كه پيامبر
اكرم (ص) در حضور 70 هزار نفر حاجي در غدير خم ،حضرت علي (ع) را به عنوان جانشين خود
وبه منصب امامت وخلافت معرفي نمود و حتي ابوبكر و عمر نيز با علي (ع) بيعت كردند در حاليكه اين
ائمه اربعه شما هيچ كدام پيامبر (ص) را درك نكرده اند حال بگوييد ببينم بيعت با كدام يك از اين دو
اولويت دارد ؟

سؤال : چرا شما شيعيان دائماً ایمه اربعه مارا تخطیه وتكذيب ميكنيد در حاليكه علماء اهل تسنن هميشه آنان را مورد تعظيم و تجليل قرار ميدهند ؟
پاسخ : اصحاب ابو حنيفه و ابن حزم و خيلي هاي ديگر امام مالك و محمد بن ادرس شافعي را دائماً مورد طعن قرار ميدادند .
سؤال : امام شافعي چگونه شخصيتي دارد ؟
پاسخ: او از فقهای مورد احترام ميباشد . امام شافعي ميگويد در اسلام بدتر از ابو حنيفه زائیده نشده است ودر جاي ديگري در كتابهای اصحاب ابو حنيفه نظر كردم وديدم330 ورقه آن مطالب خلاف قرآن و سنت پيامبر(ص) است.

 4 نظر

شب های پیشاور10

02 مرداد 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران


دلايل سلطان الواعظين بر كفر و ارتداد يزيد
1- او شاعري بوده كه اشعار خمريه فراواني را سروده ودر آن اشعار شراب نوشيدن را نوشين و خوب معرفي كرده و معاد را انكار نموده و احكام ديني را خرافات ميپنداشت .
2- اكثر علماء اهل تسنن يزيد را كافر دانسته اند و حتي امام احمد بن حنبل (امام حنابله ) لعن بر يزيد را تجويز نموده است .
3- در احوالات يزيد آمده است كه لباسهاي حرير و زيبا بر تن ميمونهايش مي پوشانيد وگردنبندهاي طلا بر گردنشان آويزان ميكرد وسوار براسبها مينمود و سگهايي داشت كه خودش آنها را شستشو ميداد وبا جام طلا به آنها آب ميداد و نيم خورده سگها را ميخورد و دائماً شراب مينوشيد و مست بود وبه رعيتهايش ظلم فراوان ميكرد به اندازه اي كه فرعون رعيت داريش بهتر از يزيد بود .
4- در زمان حكومت او لعن بر علي (ع) باب شد و خانه خدا را آتش زده و خراب شد و مردم مدينه را قتل عام نمود و فسق وفجور فراواني اتفاق افتاد .
قتل عام مردم مدينه : يزيد مردم مدينه را به دليل شكستن بيعت با او و لعن علني بريزيد در سال 63 هجري قتل عام كرد و مدتش سه شبانه روز بود و 700 هزار نفر از رجال و 10 هزار نفر از مردم عادي مسلمان كشته شدند . زنان هتك حرمت شدندبه طوري كه پس از قتل عام مدينه هزار زن بدون اينكه شوهري داشته باشند فرزند به دنيا آ وردند و اموال مردم نيز به غارت رفت . آيا اين همه جرم وجنايت براي محكوم كردن يزيد كم است ؟

 نظر دهید »

شب های پیشاور9

19 تیر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

اشكال : همينكه شما شيعيان از امامان ميخواهيد كه واسطه فيض الهي شده تا حاجاتتان براورده شود نيز حرام و شرك است .
پاسخ : اگر به مجرد اينكه كسي از كسي ديگر كاري بخواهد انجام دهد مشرك محسوب ميشود بنابراين هيچ موحدي در روي كره خاكي يافت نمي شود . مثلا” در خود قرآن آمده است كه حضرت سليمان از درباريانش خواست تا تخت ملكه سبا را به قصرش بياورند و يا در طول زندگي چون انسانها اجتماعي آفريده شده اند همه به يكديگر كمك مي كنند زيرا همه كارها را بلد نيستند و بايد كسي كه در كاري مهارت دارد آن كار را براي ديگران انجام دهد . بنابراين اگر ما در مشكلاتمان ميگوييم مثلا” اي امام زمان كمكمان كن منظورمان واسطه شدن آن حضرت در درگاه الهي است و در واقع همه اميد ما به خداوند است . ما در دعاي توسل نيز خداوند را به آبرومندان درگاهش قسم مي دهيم كه حاجتمان را برآورده كند نه اينكه از ائمه (ع) بخواهيم .
اشكال :چرا مستقيما” از خداوند حاجاتتان را نمي خواهيد ؟
پاسخ :1- خداوند در آيه 35  سوره مائده ميفرمايد : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ منظور ازاين وسيله همين اولياء حق مي باشند كه قدرت شفاعت را دارند و درنزد خداوند آبرويي دارند . 2- حديث شريف ثقلين نيز مويد اين مطلب مي باشد كه براي هدايت و نجات بايد توسل به قرآن و اهل بيت (ع) كرد . و اين در حاليست كه حديث ثقلين متواتر است و حتي راويان متعصب اهل تسنن نيز آن را نقل كرده اند. 3- از طرف ديگر عمر خليفه دوم بارها در مواقعي كه دچار مشكل مي شد متوسل به اهل بيت (ع) مي گرديد تا نتيجه بگيرد . ابن حجر مكي نقل مي كند در سال 17 هجري كه خشكسالي بود مردم از عمر خواستند تا طلب باران كند و او هرچه كرد نتوانست تا اينكه ابن عباس را فرستاد دنبال خانواده حضرت علي (ع) و ايشان و حسنين و بني هاشم آمدند واهل بيت دست به دعا برداشتند و ابرها حركت كردند وباران باريد پس اگر توسل به اهل بيت حرام است كه خليفه و رئيس مذهب شما اين كارها را انجام داد ه است. 4- يكي ديگر ازدلايل توسل ما به اهل بيت (ع) حديث شريف سفينه مي باشد که تقریبامتواتر است وبیش از صد نفر از اكابر علماء اهل تسنن آن را در كتب معتبر اهل تسنن نقل كرده اند از جمله مسلم بن احمد بن حنبل و امام شافعي كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند : اِ نّما مثل اهل بيتي فيكم كمثل سفينه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها هلك .

 1 نظر

شب های پیشاور8

10 تیر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

اشكال سلطان الواعظين به اهل تسنن : و آن اينكه شما اهل تسنن معتقديد خداوند جسم دارد و اين كفر است .
پاسخ : چطور علي مي گويد من نديدم چيزي را مگر اينكه قبل از آن  خدا را ديدم ؟
پاسخ سلطان الواعظين : شما روايت را كامل نقل نكرديد ، روزي يكي از دانشمندان يهودي از امام علي (ع) پرسيد آيا پروردگارت را زماني كه عبادتش مي كني مي بيني ؟ امام (ع) فرمود من خدايي راكه نمي بينم عبادت نمي كنم . يهودي پرسيد چگونه خدايت را مي بيني ؟  امام (ع) فرمود چشمهاي سر او را نمي بيند بلكه او را با چشم قلب و نور ايمان مي بينم پس معلوم مي شود كه منظور امام (ع) از ديدن خداوند ديدن با قلب است ولي اهل تسنن معتقدند كه خداوند را مي شود با چشم سر ديد و اين به معناي محدوديت و نقص خداوند است و كفر مي باشد .
اشكال : چرا شيعيان هيچ گاه حاجات خود را از خداوند نمي خواهند بلكه هميشه به امامان رو كرده و حاجات خود را از آنان مي خواهند ؟ اين خودش عين شرك و حرام است .
پاسخ : شرك به اعتباري تقسيم مي شود به  1- شرك جلي مانند بت پرستي .-2- شرك خفي مانند توكل به غير خدا . ولي به اعتباري ديگر شرك تقسيم مي شود به  1- شرك در ذات خداوندي مانند مسيحيان كه پدر و پسر و روح القدس را با هم يك ذات كامل مي دانند و هر يك را بدون ديگري ناقص مي دانند پس به سه خدا معتقدند .  2- شرك در صفات خداوند مانند علم وقدرت و …  قديم و زائد بر ذات خداوند باشند مانند اعتقاد اشعريون كه اين نيز شرك است زيرا صفات خداوند عين ذات اوست و داراي اجزاء نيست . 3- شرك در افعال يعني مخلوقات خداوند را موثر در افعال و تدابير خداوند بدانيم مثلا خداوند بندگانش را خلق كرده و سپس همه امورشان را به دست بتها و يا عوامل طبيعي داده مانند اعتقاد بت پرستان و يا غلات كه به آ نان مفوضه نيز مي گويند و معتقدند كه خداوند پس از خلق انسانها تدبير همه امور حتي خلق بقيه انسانها را به دست امامان داده است.  4- شرك در عبادت يعني انسان در زمان عبادت نيتش توجه به مخلوقات باشد يا نذر كند براي مخلوقات يعني در نيت عبادتش غير خدا را در نظر بگيرد .
اشكال : پس چرا شيعيان نذر براي امامزادگان مي كنند اين هم نوعي شرك است .
پاسخ : يكي از شرايط نذر، جاري كردن صيغه است و در صيغه تا نام خداوند نباشد نذر درست نيست و منعقد نشده است . مثلا” مي گوييم خدايا اگر قبول شدم در فلان امتحان ، هزار تومان در ضريح فلان امامزاده مي اندازم پس ، خدا را در نظر گرفته ايم و قبولي نذر ما ربطي به آن امامزاده ندارد و ما به شكرانه قبولي مان آن پول را در ضريح آن امامزاده مي ريزيم تا خرج آباداني آن جا شود و تنها دليلي كه ما نام امامزادگان را زمان نذر مي بريم مايه گذاشتن از آبروي آنهاست و آنها را واسطه فيض قرار مي دهيم  بنابراين ما مطلقا” از امامزاده چيزي نمي خواهيم و در اين صورت است كه نذر ما درست است و هيچ شركي در كار نيست ولي اگر بگوييم پيغمبر يا امام اگر ما قبول شويم اين قدر پول مي ريزيم داخل ضريحت اين باطل است و شرك و حرام مي باشد . بنابراين شيعه نه شرك جلي ونه خفي ونه شرك در ذات و نه در صفات و نه در افعال ونه اسباب ندارد .

 1 نظر

شب های پیشاور7

23 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

چرا در حالي كه خداوند مي فرمايد : إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا، خدا و فرشتگانش بر پيامبر صلوات مى‏فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او صلوات فرستيد و سلام كنيد سلامى نيكو؛ شما شيعيان وقتي نام ائمه(ع) را نيز مي بريد بر آنها سلام ودرود مي فرستيد در حاليكه خداوند درودش را فقط مخصوص پيامبر (ص) فرموده نه اهل بيتش .
پاسخ : ما اهل بدعت نيستيم  اولا آيه مذكور درود بر پيامبر (ص) را اثبات كرده ولي درود بر ائمه را نفي نكرده است (اثبات شيء، نفي ما عدا نمي كند ) ثانيا در سوره مباركه صافات آيه 130 آمده است : سَلَامٌ عَلَى آلْ يَاسِينَ  و يا مثلا در آيات ديگر آمده كه : سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ؛ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ؛ سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ كه اين آيات نيز در سوره مباركه صافات همگي آمده است . پس درود فقط مخصوص رسول اكرم (ص) نيست و از طرف ديگر در هيچ جاي ديگر قرآن سلام بر فرزندان پيامبران ديگر نيامده است به جز فرزندان پيامبر اكرم (ص)، زيرا ياسين يكي از نامهاي پيامبر اكرم (ص) است .
چرا مي گوييد ياسين نام پيامبر است ؟
پاسخ : 5 نام پيامبر اكرم (ص) در قرآن آمده است كه عبارتند از : محمد، احمد، عبد الله، ن ، يس؛ كه البته  “ي"   حرف نداست و فقط   “س” نام آن حضرت است و دليلش نيز اين است كه از ميان حروف الفبا فقط حرف  “س"  است كه ظاهر و باطنش مساوي است . زبر و بينه اش مساوي است ولي بقيه حروف يا زبرشان كم است و يا بينه شان .
معناي زُبُر وبيّنه :
زبر صورت و ظاهر حرف است كه روي كاغذ نوشته مي شود ولي بينه تلفظ حرف است مثلا  “س” وقتي كه روي كاغذ نوشته مي شود يك حرف است  “س".  ولي وقتي خوانده مي شود سه حرف است  س -  ي – ن ولي از نظر عددي آن يك حرف با این سه حرف مساوي مي شود .
يعني عدد “س"  60  است كه زبرش مي باشد و عدد بينه اش كه “ي” و “ن” است نيز روي هم مي شود 60 يعني  “ي"، 10 و “ن” 50  مي باشد .
چرا منظور از آل ياسين اهل بيت پيامبر (ص) است؟
پاسخ : 1. اينكه ما معتقديم منظور از آل ياسين اهل بيت (ع) هستند اولا” به اين دليل است كه در روايات اهل تسنن اين مطلب تاييد شده است به عنوان مثال : ابن عباس مي گويد منظور از آل ياسين اهل بيت پيامبر (ص) هستند. 2. همينطور فخر رازي نيز مي نويسد اهل بيت در 5 چيز با آن حضرت برابري مي كردند: 1. در سلام يعني در قرآن هم سلام بر پيامبر (ص) بيان شده و هم سلام بر اهل بيتشان (سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِين). 2. صلوات بر پيامبر(ص) و اهل بيتشان در تشهد نماز 3. در طهارت زيرا طه يعني اي طاهر و در مورد اهل بيت (ع) نيز آيه تطهير نازل شده است. 4. حرام بودن صدقه هم بر پيامبر و هم بر اهل بيتشان (ع) 5. محبت كه پيامبر (ص) مي فرمايند: اي مردم من چيزي از شما نميخواهم مگر دوستي با اهل بيتم را . 3. حتي ابن حجر كه در بين اهل تسنن از افراد متعصب اين مذهب محسوب مي شود از كعب بن عجزه نقل مي كند : به پيامبر(ص) عرض كرديم كه پس از نزول آيه شريفه : إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ…. فهميديم چگونه بر شما سلام كنيم ولي اينكه چگونه به شما صلوات بفرستيم را نمي دانيم پيامبر(ص) فرمود : بگوئيد : اللهم صل علي محمد وآل محمد پس معلوم مي شود كه نه تنها درود بر اهل بيت پيامبر (ص) بدعت نيست، بلكه يك سنت وعبادت است كه خود پيامبر (ص)به آن دستور داده اند .

 4 نظر

شب های پیشاور6

21 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

علت تشیع ایرانیان درزمان خلفاء و دیالمه وغازان خان و شاه خدابنده چیست؟
پاسخ: تا اینجا معلوم شد که مذهب شیعه یک مذهب سیاسی نیست، بلکه کسانی که سقیفه را تشکیل دادند کاری سیاسی انجام دادند. تشرف ایرانیان به مذهب شیعه نیز دلیل سیاسی نداشت بلکه اولین دلیلش علاقه ایرانیان به اهل بیت(ع) بود و اما پس از فتح ایران توسط مسلمانان و معاشرت ایرانیان با آنان حقانیت شیعه و بطلان  دین زرتشتی معلوم شد بنابراین  اسلام در ایران جا افتاد و سر سلسله ایرانیان علاقه مند به اسلام، سلمان فارسی بود که به روایتی از پیامبر اسلام(ص) که مورد تایید شیعه و سنی است: سلمان فارسی از اهل بیت است.
همه ایرانیانی که به مدینه می رفتند شیعه می شدند و عمر از این مسئله ناراحت شد و برای ایرانیان محدودیتهایی را قائل گردید و این کار باعث رنجش ایرانیان از عمر شد و از طرف دیگر وقتی ایرانیان در جنگ با مسلمانان شکست خوردند، عمر دستور داد همه زنان اسیر ایرانی را به عنوان کنیز به مسلمانان بدهند ولی علی(ع) مانع این کار شد و شاهزادگان را استثناء کرد که در همان زمان یکی از دختران یزدگرد به نام شاه زنان محمد بن ابوبکر را که دست پرورده حضرت علی(ع) بود به همسری انتخاب کرد و شهربانو نیز حضرت امام حسین (ع) را به همسری  برگزید.
شاه زنان دارای فرزندی شد که بعدها پدربزرگ امام صادق(ع) شد و شهربانو نیز مادر امام سجاد(ع) شد. وقتی این خبر به ایرانیان رسید علاقه آنان به  امام علی (ع) بیشتر شد. اما در زمان دیالمه(آل بویه) مردم در اظهار عقایدشان آزاد بودند و در آن زمان بود که معلوم شد تعداد زیادی از ایرانیان شیعه شده اند. بنابر این تشیع ایرانیان ربطی به صفویان یا آل بویه ندارد و از قبل شیعه شده بودند.
برای تکمیل پاسخ سئوال شما باید بگویم پس از اینکه علامه حلی با دلایل روشنی طی مناظره ای که با قاضی القضاه شافعی که اعلم علما اهل تسنن زمان خودش بود در دربار شاه صفوی داشت و حقانیت شیعه را اثبات کرد شاه صفوی دستور داد پس از700 سال در مساجد و منابر به نام حضرت علی(ع) خطبه بخوانند و همچنین بر روی سکه های رایج آن زمان کلمه شهادتین و ولایت علی(ع) را حک کنند. او علامه حلی را در دربار خود نگه داشت و علامه نیز مدرسه علمیه تاسیس کرد و شاگردان بسیاری در علوم دینی پرورش داد و تبلیغات فراوانی در جهت ترویج تشیع انجام شد. به این ترتیب بود که مذهب تشیع که تا آن زمان به دلیل جهل و یا تقیه مردم در ایران پنهان بود آشکار گردید و مذهب رسمی مردم ایران اعلام گردید. 

 1 نظر

شب های پیشاور5

16 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

سوال: شیعه اصلا یک مذهب اسلامی نیست بلکه بدعتی از طرف یهودیان و یک فرقه یهودیست. زیرا یهودیان که به تحریف تاریخ مشهورند و از قدیم الایام به مکر و حیله های فراوانی دست می زدند همین که متوجه شدند نمی توانند قرآن را تحریف کنند شروع به ترویج اسرائیلیات کرده و احادیث و عقاید باطلی را به نام گفتار و سنت پیامبر بین مردم رواج دادند. چند تن از آنان عبارتند از: عبدالله بن سباء صنعایی- کعب الاحبار و وهب بن منیه که عثمان آنان را تعقیب کرد و آنان از ترس به مصرگریخته و حزبی به نام شیعه را تاسیس کردند و جمعی از عوام را گول زدند و پیرو آنان شدند. آنان علی را به جای عثمان خلیفه معرفی کردند و احادیثی جعلی به پیامبر(ص) نسبت دادند که می فرماید من علی را خلیفه خودم قرار دادم.
این حزب قیام کرده و عثمان را کشتند و علی را خلیفه کردند ولی باز هم بنی امیه آنان را سرکوب کرد. در زمان هارون الرشید دوباره شیعه تقویت شد و ایرانیان که دل خوشی از اعراب نداشتند (به دلیل اینکه اعراب سرزمینشان را اشغال کرده بودند) به دنبال بهانه ای بودند تا با نام دین در برابر اعراب قیام کنند پس پیرو مذهب یا حزب شیعه شدند و در دوران صفویه شیعه به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد. بنابراین شیعه یک مذهب ابداعی و سیاسی توسط یهودیان است و قطعا رسول اکرم(ص) از وجود چنین مذهبی به شدت بیزارند.
پاسخ سلطان الواعظین:

1- اولا عبدالله بن سنا از دید شیعه نیز فردی مذموم است زیرا ضربه های فراوانی به پیکره اسلام زده است.
2-ثانیا باید معنای شیعه روشن شود. فیروزآبادی از علمای اهل تسنن در کتاب قاموس می گوید: شیعه در لغت به معنای پیرو است ولی بعدها به هرکسی که دوستدار علی(ع) و اهل بیت است اطلاق گردید.
3-طبق روایات معتبره درکتابها و تفاسیر اهل تسنن شیعه به معنای پیرو علی بن ابیطالب  از زمان خود پیامبر است و پیامبر(ص) خودشان پیروان علی(ع) را شیعه نامیدند.
4حافظ ابونعیم اصفهانی که ازعلمای اهل تسنن و معروف به تاج المحدثین می باشد و همه علمای اهل تسنن او را بزرگترین و عالمترین علمای اهل تسنن می دانند در کتاب حلیه الاولیا خود از قول ابن عباس می نویسد: زمانی که آیه98 بینه نازل گردید: أنّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیرالبریه جزاوهم عندربهم جنات عدنٍ تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابداً رضی الله عنهم و رضوا عنه. رسول اکرم(ص) به علی(ع) فرمود: منظور از خیرالبریه تو و شیعیانت هستید و خداوند در روز قیامت از تو و یارانت راضیست. و همینطور در روایات فراوان دیگری ازعلمای اهل تسنن آمده است که خود پیامبر(ص) در زمان حیاتشان پیروان علی (ع) را شیعه و اهل بهشت نامیدند.
5-رازی از علمای اهل تسنن در کتابش آورده است: در زمان خود پیامبر به چهار تن از اصحاب خاص رسول اکرم(ص) یعنی ابوذر سلمان مقداد و عمار شیعه اطلاق می شد.
6-از طرف دیگر شما عمل اصحاب رسول خدا(ص) راحجت می دانید و بین اهل تسنن مشهور است که رسول خدا(ص) می فرمایند: اصحاب من مانند ستارگانند به هرکدام اقتدا کنید هدایت می شوید. این درحالیست که ابوالغداء یکی از روات اهل تسنن در کتاب تاریخش نوشته که این چهار تن از اصحاب رسول خدا بودند که روز سقیفه با ابوبکر بیعت نکردند پس چرا عمل اینان را حجت نمی دانید؟ این درحالیست که ما شیعیان از این چهار تن پیروی کرده و با ابوبکر بیعت نکردیم پس ما از هدایت شدگانیم نه شما و مذهب شیعه مذهب منحرفی نیست.
7-ترمذی و انس بن مالک از قول رسول اکرم(ص) روایت کرده اند: بهشت مشتاق سه نفراست علی عمار و سلمان. و یا در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: خداوند امر کرد مرا به دوستی با چهار نفر و اینکه خداوند نیز آنان را دوست دارد و آنها علی ابوذر مقداد و سلمان هستند.


ادامه دارد…

 1 نظر

شب های پیشاور4

08 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

چراقبرعلی(ع)به مدت 150سال مخفی بود؟

پاسخ: به این دلیل که آن حضرت در زمان معاویه به شهادت رسید و بیم آن می رفت که نبش قبرکرده به وجود مقدس ایشان بی احترامی شود کما اینکه سالها پس از شهادت حضرت علی(ع) زید بن علی بن الحسین که انسانی زاهد بود به دلیل ظلمی که به اهل بیت(ع) شده بود به مبارزه با دستگاه بنی امیه پرداخت و یوسف بن عمرثقفی حاکم کوفه او را به شهادت رساند. فرزندش یحیی مخفیانه بدن پدر را در نهری دفن کرد و سپس آب را جاری کرد ولی پس از مدت کوتاهی حاکم کوفه جایش را پیدا کرد و بدنش را بیرون آورد و سرش را از بدنش جدا کرد و برای هشام فرستاد. به دستور هشام بدن زید را درحالی که عریان بود به دار آویختند و 4 سال تمام بدنش بردار بود تا اینکه ولید بن یزید بن عبدالملک دستور داد تا استخوانهایش که بردار بود را آتش زدند و خاکسترش را بر باد دادند. بدن یحیی فرزند زید را نیز که در گرگان فعلی برعلیه بنی امیه قیام کرده بود به دار آویختند و تا 6 سال بالای دار بود تا اینکه ابومسلم خراسانی که بر ضد بنی امیه قیام کرده بود بدنش را در گرگان دفن کرد و هم اکنون قبرش زیارتگاه دوستداران اهل بیت(ع) است.

پدیدارشدن قبر حضرت علی(ع) امام علی (ع)

طبق وصیتی که خودشان کردند شبانه و مخفیانه بدون اینکه علامتی روی قبرشان باشد در نجف دفن شدند و تا زمان هارون الرشید مخفی بود تا اینکه روزی هارون به شکار رفته بود او دید آهوان دسته دسته به بالای تل نجف پناه می برند (نجف به معنای تپه و بلندی است) چند بار این کار را تکرار کردند خلیفه فهمید باید سری در این کار باشد از پیر مردی که در آنجا بود پرسید و او نیز به شرط اینکه خلیفه امانش دهدگفت امام صادق(ع) به او فرموده: قبرجدم امیرالمومنین اینجاست که بزودی آشکار می شود. خلیفه دستور نبش قبر را داد و به لوحی رسید که روی آن با خط سریانی نوشته شده بود: به نام خداوند بخشنده مهربان این قبریست که آن را نوح پیامبر برای علی وصی محمد(ص) 7 سال قبل از طوفان نوح حفر نموده است. هارون نیز دستور داد روی قبر را پوشاندند و پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و دستور داد سنگ قبری برای آن حضرت ساختند که به نام تحجیر هارونی معروف گردید. مردم اطلاع یافتند و از نقاط مختلف به زیارت آمدند یکی از آن افراد ابراهیم مجاب بود که از آنجا نیز به زیارت کربلا رفت و در همانجا از دنیا رفت و در جوار قبر امام حسین(ع) درضلع شمال غربی رواق مطهر به خاک سپرده شد. دلیل اختلاف نظر در مورد محل دفن حضرت علی(ع): آن حضرت برای اینکه محل دفنشان مشخص نشود به امام حسن(ع) دستور دادند در چهار جا برایشان قبر درست کنند.

 2 نظر

شب های پیشاور 3

16 اسفند 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

نواب:جناب داعی چطور شد شما که از ذریه پیامبر و حجازی و هاشمی نسب هستید به ایران که مرکز مجوس هست مهاجرت کردید؟
پاسخ: اولین مهاجر از اجداد ما به ایران حضرت سید امیر محمد عابد فرزند امام موسی کاظم(ع)که کاتب قرآن بوده است می باشد که از درآمد این کار بردگان زیادی را خریداری نمود و آزاد کرد و مزار شریفش در شیراز می باشد. البته ایشان به قصد شیراز مهاجرت ننمودند بلکه برای دیدار برادر بزرگوارشان امام رضا(ع) در آخر قرن دوم هجری با امامزاده شاه چراغ(امیراحمد) و جمع دیگری از برادران و عموزادگان به سمت طوس حرکت کردند و مجبور بودند از طریق عراق و جنوب ایران وارد ایران شوند که در این راه نیز جمع کثیری از دوستداران امام(ع) به آنان ملحق شدندکه حدود 5ا هزار نفر زن و مرد شدند. وقتی هارون خبر رسیدن چنین کاروان بزرگی را شنید از ترس اینکه مبادا پایه های حکومتش توسط شیعیان به خطر بیفتد قتلغ خان حاکم شیراز را که مردی قوی و مقتدر بود را همراه40 هزار سرباز فرستاد تا آنها را برگرداندکه شاه چراغ فرمود ما فقط برای دیدن امام و با اجازه خلیفه آمده ایم ولی حاکم شیراز اجازه عبور نداد وکاروان زیارتی امام نیز راضی به بازگشت نشدند. بنابراین حاکم شیراز به آنها حمله کرد و شایع نمود که امام(ع) از دنیا رفته است. به همین دلیل تعداد زیادی از افراد این کاروان پراکنده شدند ولی امام زادگان شبانه  با لباس مبدل به طرف شیراز به راه افتادند و جناب شاه چراغ فرمود پراکنده شوید و هرکدام از راهی بروید و ظاهرا دلیل اینکه در جای جای ایران امامزادگان فراوانی وجود دارد همین قضیه است. به هرحال جناب سید امیر احمد(شاه چراغ) و سید امیر محمد و سید علاء الدین وارد شیراز شده و از یکدیگر جدا شده و هرکدام درگوشه ای از شهرشروع به عبادت وگذران زندگی کردند . جناب شاه چراغ که پس از امام رضا(ع) در بین فرزندان امام موسی کاظم (ع)در زهد و تقوا سرآمد بود و از در آمد باغی که پدر بزرگوارشان به ایشان هدیه داده بودند در طول عمر شریفشان هزار برده خریداری و در راه خدا آزاد کردند ولی به هر حال یک سال بعد از ورودشان به شیراز و سکونت در منزل یکی از دوستداران  اهل بیت خبر اقامتشان در آن جا به گوش حکومتیان رسید و ایشان را به شهادت رساندند .طی یک جنگ تن به تن که در طی جنگ شاه چراغ در خانه ای مقداری استراحت و تجدید قوا نموده ودوباره به جنگ ادامه می دادند در یکی از این لحظات استراحت از پشت شمشیری بر فرقشان وارد شد و از طرف دیگر عده ای مشغول خراب کردن خانه بودند و خانه خراب شد و بدن مبارکشان زیر توده ای از آوار ماند و چون مردم شیراز عمدتا از مخالفین بودند آن خانه را همانطور خرابه گذاشتند ماند و حتی تبدیل به زباله دان شد تا اینکه در قرن 7 هجری که پادشاهی فارس به ابوبکر بن مظفرالدین شاه  رسید که پادشاهی عادل و صالح بود وعلما و روحانیون را طی 36سال سلطنتش اکرام می نمود و در تبلیغ دین اسلام و عمران و آبادی میل و سعی بسیاری داشت دستور داد آن خانه را که وسط شهر شیراز به صورت زباله دانی شده بود تبدیل به عمارت بزرگی کنند. در حین کارعمله ها بدنی تازه با فرق شکافته در آوار دیدند. پس از وارسیهای بسیار و با توجه به انگشتری که در دست شاه چراغ بود و روی آن نوشته شده بود العزة لله احمدبن موسی. مردم سینه به سینه ماجرای ایشان را نقل و شنیده بودند معلوم شد که جسد شاه چراغ است که پس از حدود400سال بدون هیچ گونه تغییری مانده بود که در همان زمان وزیر اعظم دستور داد تا بارگاهی برای آن حضرت درست کنند و قبری کندند و باحضور علما ایشان را به خاک سپردند و پس از آن نیز بانوی خیری که مادر شاه بود به نام تاشی خاتون بارگاه آن حضرت را توسعه بخشید و تعمیر نمود و روستای میمند را که در18کیلومتری شیراز است را وقف آن بارگاه مبارک نمود.(گلاب میمند در جهان معروف است). سیدعلاالدین برادر سید احمد نیز در گوشه دیگری از شهر شیراز اقامت کرده و مشغول زندگی وعبادت بودند که اتفاقا در جوار باغی بوده که متعلق به حاکم شیراز بود. روزی حاکم شیراز برای گردش به باغش رفته بودکه متوجه حضورآن حضرت شد و ایشان را همانطورکه قرآن در دستشان بود به شهادت رساند و در همانجا دفنشان کرد. سالها بعد در زمان دولت صفویه درآن باغ ساختمانی می ساختند که جسد خون آلود آن حضرت را پیدا کردند و پی به هویتشان بردند. باز در همانجا ایشان را دفن نموده و بارگاهی برایشان ساختند. پس از مدتی میرزا علی مدنی از مدینه به زیارت ایشان آمد و املاک و باغهای زیادی را خریداری کرد و برای آن حضرت وقف نمود و بارگاهش را وسعت بخشید.
شاه چراغ دارای دختر عفیفه ای بود ولی سیدعلاالدین ظاهرا فرزندی نداشته است. سید امیر محمد عابد نیز در گوشه دیگری از شیراز به سربرد تا به مرگ طبیعی از دنیا رفت. یکی از فرزندانش سیدابراهیم مجاب است و این لقب را به دلیل زهد فراوانش که باعث شد در بیداری جواب سلام حضرت علی(ع)را بشنود به اوداده اند. اوپس از فوت پدربزرگوارش جهت زیارت حضرت علی(ع)که درآن زمان قبر مطهرشان مشخص شده بود عازم نجف شد.

 6 نظر

شب های پیشاور 2

08 اسفند 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

م-نواب عبدالقیوم ازملاکین سنی می پرسد:چراشیعیان نمازهای ظهروعصرراباهم ومغرب وعشارانیزباهم می خوانند؟


پاسخ:1-اولادرمسائل فرعی بین علماءدومذهب اختلاف نظروجود دارد همانطور که رهبران چهارمذهب اهل تسنن نیزباهم اختلاف نظرهای فراوانی دارند.
2-ثانیاپیامبراکرم نیزگاهی نمازهای ظهر و عصریامغرب وعشاراباهم می خواندند بنابراین این نحوه نمازخواندن ما برخلاف شیوه پیامبر(ص)نیست.
نواب پاسخ داد فقط درجنگهایادربرخی سفرهاویازمانی که مشکلی پیش می آمد مانند باران آن حضرت نمازها رابا هم می خواندند  ولی درحالت عادی همیشه نمازهاراجدا می خواندند.
داعی:اینطورنیست زیرا روایات اهل تسنن نیز گفته مراتایید می کنند آنجاکه مسلم بن حجاج به نقل از ابن عباس می گوید:رسول اکرم(ص)نمازهای ظهر وعصروهمینطورمغرب و عشا رادرغیرزمان خوف و سفرنیزجمع می خواندند و همینطورروایات بسیاردیگری ازابن عباس که می گوید من8رکعت و7رکعت با پیامبرنمازخواندم. لازم به ذکراست این روایات را ازصحیح مسلم وشارحین صحیح مسلم وبخاری نقل نمودم.
نواب:پس چگونه است که مااینهمه روایت صحیح ومعتبردرمورد جمع خواندن دو نمازداریم ولی علمامابه آنهاعمل نمی کنند؟
داعی:درخیلی ازموارد چنین می کنند و برای هرکدام توجیهی دارند مثلامی گویندچون باران می آمده نمازراجمع خوانده اند درحالیکه  برخی ازعلمااهل تسنن مانند ابوحنیفه مطلقاجمع خواندن دونمازرا منع می کنند ولی برخی دیگرازاین چهارمذهب اهل تسنن فقط درسفرجمع بین دو نماز را اجازه می دهند و بعضی در جنگ وحج ولی علماشیعه جمع وفرق بین دونمازهردو رادرهرحالی اجازه می دهند گرچه جدا خواندن نمازهاوخواندن هرنمازدروقت فضیلتش را بهتر می دانند ولی برای ایجاد سهولت برای مردم هردورا معمولاجمع می خوانند.

 نظر دهید »

شب های پیشاور 1

06 اسفند 1390 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

مناظره جلسه اول بين جناب حافظ از بزرگان پيشاور و جناب سلطان الواعظين (ره)


1-استدلال سيد سلطان الواعظين بر اينكه مي شود نسل از طريق دختر نيز ادامه و انتقال يابد .
جناب حافظ در شروع ازنسب سلطان الواعظين پرسيد كه چگونه ميگوييد از فرزندان و اولاد رسول خدا هستيد در حاليكه نسل از طريق پسر منتقل ميشود وچون ان حضرت پسري نداشت كه فرزند دار شود شما قاعدتا"نميتوانيد از اولاد ان حضرت باشيد بلكه نسبتتان به علي عليه الرحمه ميرسد .
پاسخ1: چون قبل از مناظره قرار شده بود از محدوده قران و در صورت لزوم احاديث براي اثبات نظرات پا فرا ترگذاشته نشود   داعي كه همان سلطان الواعظين ميباشد فرمود روزي همين سئوال را هارون از امام موسي كاظم (ع) پرسيد كه چگونه شما خودتان را از فرزندان رسول خدا (ص)ميدانيد در حاليكه فرزندان دختر ان حضرت ميباشيد ونسل از طريق دختر ادامه نميابد . امام (ع)پاسخ دادند .ومن ذ ريته داود و سليمان و … ويحيي وعيسي والياس كل من الصالحين (انعام 85) كه اي هارون پدر عيسي كه بود ؟هارون پاسخ داد پدر نداشت . امام فرمود پس انتساب حضرت عيسي(ع) به خاندان انبياء از طريق مادرش مريم بوده بنابراین ما نيز ميتوانيم از طريق مادرمان فاطمه(س) به پيامبر(ص) منتسب شويم .اين استدلال را امام باقر (ع) براي حجاج نیزاوردند .
2-پاسخ دوم امام (ع)به هارون:آیه شریفه مباهله(آل عمران54):فمن حاجّک فیه…..ندع ابنائناوابنائکم….که دراین آیه شریفه خداوندبه پیامبراکرم(ص)می فرمایدبه دشمنانت که قصدمباهله باتورادارندبگوفرزندانمان رابیاوریم ومباهله کنیم که پیامر(ص)نیزدرزیرعبایشان خاندان حضرت فاطمه (س)راقراردادندبنابراین معلوم میشودمنظورازابنائناحسنین(ع)می باشند.
3-پاسخ سوم:حدیثی ازاهل سنت به نقل ازابن عباس که رسول اکرم(ص)فرمودند:خداوندذریه هرپیامبری رادرصلب خودش قرارداده ولی ذریه مرادرصلب علی(ع)قرارداده است.
پاسخ چهارم:خطیب خوارزمی نیزبه نقل ازرسول اکرم(ص) می فرماید:دوفرزندمن(حسن وحسین)ریحانه من دردنیاهستند وهردوفرزندان من امام هستندچه قائم به امرامامت باشندچه ساکت.
پاسخ پنجم:شیخ سلیمان ازعلماء اهل تسنن درکتاب ینابیع الموده احادیث بسیاری از اهل تسنن درهمین مورد بیان می کندوباب 57همین کتاب راباذکراحادیث زیادی ازاهل تسنن مخصوص همین مورد قرارداده است.
دراینجاجناب حافظ سخنان داعی(سلطان الواعظین)راپذیرفت وگفت هرکه دراین موضوع باشمامخالفت کندقطعاانسان لجوجیست.

14.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 1 نظر
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آغاز
  • مناسبت ها
  • معرفي مدرسه
  • پژوهش ساليانه
    • نماز
  • پيام رساني
  • شب های پیشاور
  • مرگ در نهج البلاغه سخنرانی سرکار خانم احمدی
  • خواندنی ها
  • در محضر ٱیت الله بهجت
  • اخبار پژوهشی
  • فعالیتهای پژوهشی
    • مثل و مثل واره هادر نهج البلاغه
      • مثل و مثل واره ها درنهج البلاغه-3
  • عاشوراییان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟


ساعت فلش



پیچک

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس