مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اخبار پژوهشی

                                                                                         

حوزه علمیه حضرت خدیجه (س) در راستای پژوهشهای سالانه خود, بیش از سه سال است که همت خود را روی نهج البلاغه گماشته است و هرساله از طریق پژوهش گروهی از آفتاب علوی , همه اعصار,نهج البلاغه این کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق بهره ها برده اند.لذا به حول و قوه الهی در سال 91توانستیم همایش اخلاق عملی در آیینه کلام علوی را برگزار نمود و اندکی به معرفت خویش بیفزاییم.
در سال 93 نیز همایش صدق در آیینه کلام علوی را برگزار و الحمدلله علاوه بر برگزاری همایش , با برگزاری کارگاهها و نشستهای مختلف در این زمینه نیز توانستیم از دریای بیکران نهج البلاغه و کلام حضرت,اندک بهره ای ببریم.گردهمایی محقین نهج البلاغه به طور ویژه و جستجوی صدق در کلام حضرت (نهج البلاغه)جهت تدوین فرهنگ نامه موضوعی صدق در نهج البلاغه نیز یکی از بهترین بهره ها بود که استفاده کردیم.
برگزاری کلاس های نهج البلاغه و مروری بر خطه غراء و نامه 31 نهج البلاغه از دیگر کارهایی است که در طول سال و هر هفته صورت گرفت.
در استمرار این پژوهش سالانه گروهی, امسال نیز برانیم تادر حرکتی فراگیر برای هر پایه یک موضوع کلی و برای هریک از طلاب یک موضوع اختصاصی در حوزه {حقوق فردی و اجتماعی} تعیین شد.تا همه طلبه ها در تلاش قلبی , معرفتی , در چشمه سار کلام مولا در منابع موجود جستجو کنندو یافته های مرواریدی خود را از دریای بیکران عشق و اندیشه , اول آویزه ی گوش خود نمود و سپس در قالب تعدادی فیش و تدوین یک مقاله به دیگران هدیه ای ارزشمند را به ارمغان ببرند.

محضر بهجت 1

13 اسفند 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

همین برای انسان کافیست که خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همه احوال، مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همه کارها و احوال خود، ناظر بداند.

 نظر دهید »

شب های پیشاور 19

13 اسفند 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

اشكال اهل تسنن به ايمان علي (ع) به دليل طفوليت آن حضرت
ما اهل تسنن نيز قبول داريم كه علي اولين مردي بود كه به رسول خدا (ص) ايمان آورد ولي اين بيانگر شرافت علي بر ديگران نيست زيرا او دست پرورده رسول خدا (ص) و كودكي بيش نبود و به دليل تقليد و تبعيت از رسول خدا (ص) ايمان آورد نه از روي آگاهي ولي خلفاي ديگر (ابوبكر ، عمر وعثمان ) زمان ايمان آوردن به اسلام سنشان بيشتر بوده و از روي آگاهي ايمان آوردند بنابراين شرافت ايمان اينها ببيشتر از ايمان علي بود .
پاسخ : 1- ايمان علي (ع) در سن كودكي به دليل دعوت پيامبر (ص) بود ، نه به اراده خودش و اين در حالي بود كه علي (ع) كودكي نابالغ و غير مكلف بود . حال اگر بگوييم پيامبر نميدانست كودك نابالغ مكلف نيست كه بيانگر جهل پيامبر (ص) وتو هين به ايشان است و حرفي غلط ميباشد ولي اگر بگوييم كه اين مطلب را ميدانست پس چرا او را دعوت كرد ؟ و كارش لغو و بيهوده بوده است در حاليكه طبق آيه قرآن پيامبر حرف بيهوده نميزند : ما ينطق عن الهوي اِ ن هو الاّ حي يوحي . بنابراين گرچه حضرت علي (ع) زمان ايمان به اسلام كودكي بيش نبوده است ولي لايق پذيرش تكاليف ديني بوده است . زيرا بلوغ در احكام شرعي مراعات ميشود ولي در امور عقيله بلوغ ملاك نيست و ايمان نيز امري عقلاني است نه تكليف شرعي پس ايمان علي (ع) در كودكي بيانگر برتري او بر ديگر انسانها بخصوص خلفاي ديگر است . همانطور كه سخن گفتن حضرت مسيح در كودكي بيانگر فضيلت او و معجزه اي براي اثبات نبوتش بود . يا اينكه خداوند در قرآن ميفرمايد : به يحيي در حاليكه كودكي بيش نبود نبوت داديم . و آتيناه الحكم صبياً و اصلاٌ اگر ايمان علي (ع) در كودكي فضيلت برايش محسوب نميشد حضرت رسول (ص) ايشان را با اين ويژگي تخصیص نداده و به آن فخر نميكردند . اين كلام پيامبر (ص) همراه با مقايسه آن حضرت با حضرت هارون (ع) در احاديث اهل تسنن نيز آمده است وبار ها اين كلام را پيامبر(ص) در حضور خلفاي ديگر نيز بيان فرموده اند . در خصايص علويه آمده كه عمر گفته است كه علي را هميشه به خير ياد كنيد زيرا از پيامبر (ص) شنيدم فرمود : در علي سه خصلت است كه من که عمر هستم دوست داشتم يكي از آنها براي من بود و هر كدام از اين سه خصلت از آنچه كه آفتاب بر آن مي تابد در نزد من محبوبتر است و آن اين است كه در حاليكه ابوبكر و ابو عبيده و جمعي ديگر از صحابه حاضر بودند پيامبر (ص) دست بر روي كتف علي نهاده و فرمود : اي علي تو از حيث اسلام و ايمان اول مسلمانان و مومنين هستي و تو براي من به منزله هارون به موسي هستي ، اي علي دروغ گفت كسي كه گمان ميكند مرا دوست دارد ولي تو را دشمن دارد بنابراين اگر ايمان علي (ع) در كودكي فضيلتي برايش نبود پيامبر (ص) آن را به زبان نميآورد در حاليكه قبل از ابوبكر بيش از 50 نفر و پيش از عمر 45 مرد و 21 زن ايمان آورده بودند .
يكي ديگر از وجوه برتري علي (ع) بر ساير خلفاء و مردم
علي (ع) هيچگاه قبل از اسلام ، بت پرست نبود زيرا قبل از بلوغ مسلمان شد و اين يكي از وجوه افضليت ايمان ايشان است بر ديگران . بر خلاف بقيه خلفاء كه قبل از اسلام بت پرست بودند . اين مطلب در روايتي به نقل از ابن عباس در كتاب ما نزل القرآن في علي (ع) آمده است .
-در روايت ديگري به نقل از علماء اهل تسنن مانند سليمان بلخي حنفي و بقيه اكابر اهل تسنن از پيامبر (ص) آمده است : اگر ايمان علي (ع) را با ايمان امت من بسنجيد ايمان علي بر ايمان امت من تا روز قيامت ارجح وبرتر خواهد بود .
-در روايت ديگري به نقل و شهادت عمر بن خطاب از پيامبر اكرم (ص) آمده است : اگر هفت آسمان و زمين را در يك كفه ترازو بگذارند و ايمان علي (ع) را در كفه ديگر ، هر آينه ايمان علي بر همه آنها رجحان دارد و سنگيني ميكند.
-در روايت ديگري به نقل ابن عباس از قول پيامبر اكرم (ص) آمده است : افضل مردان جهان در زمان من علي (ع) است لازم به ذكر است كه همه اين روايات مورد تأييد علماء اهل تسنن ميباشد .
-بسياري از علماء اهل تسنن معتقدند كه ايمان علي در كودكي افضل بر ايمان خلفاء ديگر در سن پيريشان است .
-ابوجعفر اسكافي از علماء اهل تسنن معتزلي مذهب ميگويد : ما فضل صحابه و سوابق آنها را انكار نميكنيم ولي برتري هر كدام از صحابه را بر علي بن ابيطالب انكار مي كنيم .
-به گفته بسياري از علماء اهل تسنن مقام علي (ع) قابل مقايسه با هيچ كدام از صحابه و خلفاء نميباشد
-جابر بن عبد الله انصاري نقل ميكند : روزي در جمع مهاجر و انصار بوديم كه پيامبر (ص) فرمودند : يا علي اگر بنده اي خدا را كامل عبادت كند سپس در افضليت تو و اهل بيت بر همه مردم شک کند، جايگاه او در آتش است .
-اگر هيچ دليلي بر برتري علي (ع) بر بقيه اصحاب نداشته باشيم مگر آيه مباهله همين كافي است .
بنابراين مصداق واقعي و الذين معه ، حضرت علي (ع) مي باشد .

 نظر دهید »

شب های پیشاور 18

03 دی 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

در جهت تكميل استناد به آيه 40 سوره توبه بايد گفت كه اساساًاين آيه در بيان شرافت علي (ع) آمده است و در قرآن 300 آيه در شأن علي (ع) بيان شده است كه اهل تسنن نيز آنها را قبول دارند و كتابهايي نيز در اين زمينه نگاشته اند از جمله : كتاب مانُزِّلَ من القرآن في علي نوشته حافظ ابو نعيم اصفهاني و كتاب نزول القرآن في علي نوشته حافظ ابوبكر شيرازي كه اين دو نفر شيعه هستند ولي سیوطي و فخر رازي وابن حجر كه شخصي متعصب وسني است و طبري وابن كثير و مسلم و حاكم ترمذي واحمد بن حنبل و افراد بسيار ديگري كه همگي اهل تسنن ميباشند آياتي را كه در شأن علي (ع) نازل شده را ثبت و ضبط نموده اند .
دليل اينكه آيه 40 سوره مباركه توبه در شأن علي (ع) نازل شده است :
1- در آيه ديگري آمده است كه : وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ … و مفتی عراقین محدث شام محمدبن یوسف گنجی شافعی ازعلماءاهل تسنن درباب 23کتاب کفایه الطالب در حديثي كه رسول خدا (ص) ، علي (ع) را تشبيه به انبياء نمود ، آنهم به دليل شباهت حضرت علي (ع) به نوح (ع) در حكمت ، فرموده است : انه كان شديداً علي الكافرين روفاً بالمومنين كما وصفه الله تعالي في القرآن بقوله والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم واين حديث در مورد حضرت علي (ع) است كه همواره در معيت رسول خدا (ص) بوده است .
حال آيا انصاف است كه والذين معه را به ابوبكر نسبت دهيم ؟ در حاليكه فقط چند روز در غار با آن حضرت بوده است ؟ آنهم ناخواسته رسول خدا (ص) او را با خود به غار برده بود و حتي اگر ناخواسته هم نبود آيا همراهي او با رسول خدا قابل مقايسه با جانفشاني حضرت علي (ع) در ليلة المبيت بوده است ويا اينكه اصلاً حضرت علي (ع)‌از كودكي تحت سرپرستي و تربيت ومعيت رسول خدا (ص)‌بوده است نه فقط چند روز اين مطلب را علماء اهل تسنن نيز قبول دارند تا آنجا كه انس بن مالك كه سني مذهب است ميگويد : پيامبر (ص) روز دوشنبه به پيامبري مبعوث شد و علي (ع) روز سه شنبه به او ايمان آورد .
انس بن مالك و احمد بن حنبل و خوارزمي و سليمان بلخي نقل ميكنند كه رسول خدا(ص) فرمود : 7سال فرشتگان بر من وعلي درود فرستادند زيرا در اين مدت كلمه شهادت ازكسي بر نخواست الّا از من و علي .البته روايات بسياري در بيان فضيلت علي (ع) از زبان پيامبر (ص) وارد شده است كه مورد تأ ييد اهل تسنن نيز ميباشد .

 نظر دهید »

مرگ در نهج البلاغه- جلسه پنجم

20 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران


آداب دفن میت :
حدیث امام صادق علیه السلام : وقتی سنگ لحد را بر میت گذاشتی این چنین دعا کن ؛ خدایا به تنهایی او رحم کن و وحشتش را با انس با خودت جبران کن و رحمتی از سوی خودت برای او همنشین قرار بده که از رحمت و دلسوزی غیر از تو بی نیاز باشد.
دعای هنگام خروج از قبر : انا لله و انا الیه راجعون ، خدایا رتبه اش را بالا ببر و در مورد بازماندگانش خودت جانشینی کن.
از امام صادق می پرسند برزخ چیست ؟ می فرمایند: قبر.
در قرآن خداونددرباره غرق شدن قوم فرعون می فرمایند: آنان در دریا غرق شدند و آنی وارد آتش شدند. انسان به محض خروج برزخش شروع می شود کسی می سوزد و یا با شکنجه از بین می رود و اتفاقات دیگر. انسان به محض جان دادن وارد برزخ می شود و لازم نیست حتماً در زیر خاک مدفون شود و سپس وارد برزخ شود. در نهج البلاغه در 2 جا برزخ ذکر شده است. یکی در مورد پادشاهان ستمگری که اهل تفاخر بودند و حضرت بعد از مرگِ آنان را توصیف می کنند و می فرمایند: اینها می روند در دل برزخ در حالیکه زمین بر آنان مسلط است. و در مورد بعدی برزخ اولیای الهی است که در همین دنیا بر آن اشراف دارند و می فرمایند: گویا اینها دنیا را سپری کرده اند و آنان بر بعد از مرگ اطلاع دارند و اقامت طولانی اهل برزخ را در این دنیا تماشا می کنند و اینها کیستند همان هایی هستند که مشغول عمل کردن حدیث “موتو قبل ان تموتو” شده اند . پس چشم برزخی یعنی نهانی هایی که از دید ما پنهان است و پرده ها کنار می رود و هر آنچه را که دوست ندارد ببیند می بیند. پس برزخ از زمان مردن شروع می شود نه از قبر خاکی.
بدن برزخی چگونه بدنی است ؟
فرموده اند وقتی انسان از دنیا می رود بدنی دقیقا مشابه با همین بدن اما متناسب با عالم برزخ که دیگر پوسیدن در کار نیست دارد. وقتی خداوند انسان را قبض روح کرد، روح در قالبی همچون بدن دنیاییش قرار می گیرد آن بدن هم می خورد و می آشامد و وقتی کسی از این عالم مهمان می شود آن را می شناسند دقیقا به همان شکلی که در دنیا بوده اند و کسی با کسی اشتباه نمی شود.

هنگام مرگ مومن پیامبر، امیرالمونین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین نزد محتضر حاضر می شوند و پیامبر در جانب راست و اهل بیت در جانب چپ و به او بشارت می دهند که از آنچه در دنیا از آن می ترسیدی در امانی و  که به آنچه امید داشتی می رسی.
آیت الله جوادی آملی می فرمایند: بدن برزخی در عین مثالی بودنش عین بدن خود شخص است ولی متناسب با نظام برزخ و قوانین حاکم بر آن .

حارث ابن مالک جوانی بود که خدمت پیامبر رسید و عرض کرد یا رسول الله گویا عالم برزخ را می بینم و بهشتیان و دوزخیان رادر این حال من صبح را به شب می رسانم و شب را به صبح، حضرت فرمودند: اهل یقین اینگونه اند.

 وقتی انسان وارد برزخ می شود همان کردارهایش می شود ملکاتش و آنان صحبت می کنند و آنها ظهور پیدا می کنند و تعیین کننده اند .

 1 نظر

شگفتی های نماز و وضو

13 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

نکات علمی شگفت انگیر درباره نماز و وضو!
وضو و معالجه بیماری ها
وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود. دلیلش اثر آب سرد بر روی نقاط حساس بدن در قسمتهایی است که وضو می گیریم. جالب این است که در دین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصا در وضو رعایت شده است. برای مثال، آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند. ولی خانمها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چونکه نقاط طب سوزنی در آقایان و خانها در بعضی از نقاط فرق می کند.
این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو، خط سیر چهارده نصف النهار تحریک می شود و باعث سرحالی، شادابی، تسکین دردها، نیروی جسمانی و روحی و معالجه بسیاری از بیماریها می گردد. و همچنین تمامی اعضاء داخلی بدن را تقویت می کند. از جمله: ریه ها، روده بزرگ، معده، قلب، کلیه ها، کبد و…
ایجاد نیرو و نشاط با وضو
در احادیث آمده که بعد از وضو، بدن را با چیزی خشک نکنیم و بگذاریم خودش خشک شود. دلیل آن اینست که بدن در برابر سرمائی که حس می کند، خود به خود درجه حرارت آن بالا می رود تا بدن را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شودو اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عظلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد.
رابطه نماز با میدان مغناطیسی و بارهای الکتریکی
همانطور که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها، در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.
میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر:
بنابر تحقیقات پرفسورلای، امواج مغناطیسی خارجی که از نیروگاه های برق یا وسایل برقی مثل سشوارو … ساتع می شود، به DNA سلولهای مغزی آسیب می رساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می برد و همچنین این میدانها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند.
همانطور که می دانید نزدیک به ۷۰% از بدن ما را آب فرا گرفته است و مولکولهای آب به صورت دو قطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می شود، نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.
علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب، در اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسته ساکن در بافتهای بدن ذخیره می شوند و میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دستها و قسمت مچ پا به پایین است.
به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم. مثل موبایل، سشوار و… اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدان مغناطیسی بسیار قوی هستیم وآن میدان مغناطیسی زمین است.
نماز و میدان مغناطیسی:
آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه ای از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.
نماز و بارهای الکتریکی:
همان طور که قبلا اشاره شد، بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن بر امواج مغزی اثر سوء دارند. این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدی تری ایجاد می کنند. و باید هر چه سریعتر از آن نواحی دور شوند.
به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند( سر، دست، مچ پا به پایین) و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار، آب است. جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسانها سفارش شده این اثر را ندارد.
نماز و امواج مغزی:
با دفع بارهای زائد بدن در وضو، امواج مغزی در ایده آل ترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آنها را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.
حالات نماز:
۱-ایستادن در نماز:
ایستادن در نماز، باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند. این عمل باعث می شود تا فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد.
وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند، جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی چون نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.
۲- رکوع در نماز:
تقویت ماهیچه های شکم، حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن، سوء هاضمه و بی اشتهایی از خواص رکوع در نماز است.کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در تعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است.مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عظلات صورت، گردن، ساق پا و رانها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد. تنظیم متابولیسم بدن، فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماریها از بدن، کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز از دیگر خواص رکوع در نماز است.
۳- سجده در نماز:
سجده، ستون مهره های بدن را تقویت کرده و درد های سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند. سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده، که این امر با تغذیه غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طراوت پوست می شود.
حالات سجده به واسطه باز کردن مهره ها از یکدیگر، باعث کشیده شدن اعصابی که قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این امر برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است.
اگر فاصله مهر از نمازگزار به اندازه حدودا یک وجب جلوتر از حالت معمولی باشد، کشش بیشتری در کمر حس می شود که باعث مداوای کسانی که دیسک و یا ناراحتی کمر دارند می شود. و اگر کسی که سالم است این کار را انجام دهد، هیچ گاه دچار دیسک و ناراحتی کمر نمی شود.
سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. سجده قدرت درک و فهم را زیاد می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید).
۴- نشستن بعد از نماز:
استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و رانها، کمک به نفخ معده و روده، بهبود فتق و… از خواص نشستن بعد از نماز است.

سخن آخر
این مطالب فقط بعضی از دلایل علمی در نماز بود و به هیچ عنوان نمی توانیم بگوییم که دلیل اصلی گزینش و چینش این حرکات توسط پروردگار حکیم این نکات علمی بوده است و بنده معتقدم که دلایل گنجاندن نماز در دین ما حکمتهای معنوی و علمی است که هنوز بشر از درک تمام آنها عاجز مانده است. برای پی بردن به برخی از آثار و دلایل معنوی نماز می توانید کتاب “پرتویی از اسرار نماز” نوشته محسن قرائتی را مطالعه بفرمایید. در ضمن چون نماز فلسفه ی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است باید آن را فقط برای خداوند متعال خواند و نه به انگیزه فواید و آثاری از این دست. ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند برای برخی مفید باشد و دلیلی باشد برای پای بند بودن به دستورات دین.

برگرفته از سایت راز سلامتی انسان نماز

 نظر دهید »

مرگ در نهج البلاغه- جلسه چهارم

13 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

اینک ای بندگان خدا در حالیکه گلوی شما از مرگ رهاست و روحتان آزاد است، قبل از اینکه در جای تنگ و تنگنای گور قرار بگیرید و قبل از آنکه از آن ترس های زمان احتضار و مرگ خبری باشد و قبل از اینکه مرگ فرار برسد و پیش از آنکه خدای عزیز مقتدر شما را مواخذه کند به فکر عمل باشید، فرصت را غنیمت بدانید.
به تعبیر حضرت مرگ داعی است؛ به معنی دعوت کننده. آنکس که دعوت میکند و هیچ تردیدی در آن نیست مرگ است. در ادامه می فرمایند: مرگ خواهنده ای است که با شتاب بدنبال صاحبش می شتابد. چه ایستاده باشد و چه درگریز، مرگ به سرعت شما را می جوید و می یابد.

چه امیدی به بقا دارد کسی که روزی در انتظار اوست که هیچ گذاری از آن نیست.

تعبیر دیگر از مرگ آواز ساربان است که برای شترها می خواند و حضرت مرگ را به آوزار تشبیه کرده اند که شما به آواز مرگ به سرعت پیش میروید. در تعبیر دیگر،

مرگ گردنه ای است بسیار سخت و دشوار و ناهموار که پیش روی شماست.

تعبیر بعدی این است که مرگ تیره کننده خواستهاست و هر که در خواهشهای نفسانی غوطه ور است به یک آن از بین می رود و دور کننده فاصله هاست و فاصله بین افراد و لذائذ را بیشتر می کند.

تعبیر زیبای دیگر حضرت این است که، مرگ زائری است که هیچکس او را دوست ندارد .

تعبیر دیگر، مرگ حریفی است غدار که مغلوب نمی گردد. همیشه او پیروز است و با هر کس هماورد شود او برنده است. در جایی دیگر می فرمایند: مرگ کینه توزی است که خواسته نمی شود ، دست یافته نمی شود، او چیره است و ناخواسته می آید. وجودی است که همه لذات انسان را نابود می کند. برای اولیای خدا هم هیچ لذتی به لذت مرگ نمی رسد و تمام لذات دنیوی را رها می کند و از بین می برد تا به مرگ برسد. در جایی دیگر می فرمایند: مرگ همه آرزوها را قطع می کند، چون ناگهانی می آید و کسی فرصت ندارد که به آرزوهایش برسد. همه این تعبیراتی بسیار قابل تامل است .
آثار یاد مرگ در انسان
یکی از جوایز خداوند برای انبیا و اولیا، یاد مرگ است. امیرمومنان علیه السلام می فرمایند: دنیا خانه ای است که از آن گذر می شود، محل ماندن نیست و آخرت خانه ماندگاری است. حضرت می فرمایند: توشه آخرت باید در دنیا فراهم شود. یاد مرگ در حقیقت عشق ورزیدن به وطن است. شیخ اشراق می فرمایند: وطن آنجاست که انسان از آنجا آمده است. پس همه ما از بالا آمدیم و باید به آنجا بر می گردیم.
اولین تاثیری که یاد مرگ دارد این است که انسان خود را دائما محاسبه می کند و تمام گفتار و کردار و افکارش را مورد بررسی و موشکافی قرار می دهد. روز قیامت را یوم النقاش گفته اند؛ و خداوند نقاش گر آن روز است و ذره ذره موشکافی خواهد کرد. کسی که یاد مرگ باشد خود را برای مرگ آماده می کند. چون هر روز خود را محاسبه می کند زیرا انسان بی کرانه است و می تواند هر روز از گناهی پاک شده و به گناه دیگری آلوده گردد.
در جایی دیگر حضرت می فرمایند: یاد کن قبر خود را که همانا گذر تو بر آن است و حتما روزی بر آن گذر خواهی کرد .آثار یاد مرگ فقط فردی نیست و در اصلاح روابط اجتماعی هم بسیار موثر است.حضرت به مالک اشتر می فرمایند: تو نمی توانی بر خود مسلط شوی و بر خشم خود فائق آیی، مگر اینکه زیاد یاد مرگ و بازگشت به سوی پروردگارت باشی.
ای وای از حسرت بر کسی که مغفول مانده و غافل از اینکه عمرش بر علیه اوگواهی می دهد و روزگار او را به سوی شقاوت کشانده است. یاد مرگ می تواند ما را از غافل ماندن دور نگه دارد. حضرت می فرمایند: من از دو چیز بر شما می ترسم : پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز. پیروی از هوای نفس انسان را از یاد حق دور می کند و درازی آرزو باعث فراموشی آخرت می شود و فراموشی آخرت یعنی فراموشی خدا و فراموشی خدا یعنی فراموشی خود . درازی آرزو، کار احمقان است، اگربنده ای مدام در یاد مرگ باشد آرزو را دشمن خود می داند .

 

 

 1 نظر

شب های پیشاور 17

13 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

استدلال اهل تسنن بر افضليت ابوبكر به آيه غار(إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ…40 توبه )
اين آ يه دلالت ميكند بر همراهي ابوبكر با رسول خدا (ص) و همين دال بر شرافت ابوبكر بر همه امت مي اشد. و چون پيامبر (ص) به علم لدني مي دانست كه ابوبكر جانشين اوست و بايد او را نيز مانند خودش حفظ كند تا زنده بماند تا خلافت را به عهده بگيرد پس حق تقدم در خلافت با ابوبكر است .
پاسخ سلطان الواعظين در ردّ اين استدلال
1- اولاًاين سخن كه ميگوييد چون پيامبر مي دانست كه ابوبكر پس از او خليفه مي شود پس خواست كه جانش را حفظ كند و با خودش همراهش كرد ، حرف درستي نيست زيرا در همان زمان عمر و عثمان نيز زنده بودند و پس از ابوبكر خليفه شدند چرا پيامبر آنان را با خود نبرد تا حفظ شوند و همينطور علي (ع) را ؟ و بر عكس علي (ع) را در معرض خطر قرار داد و به جاي خودش در رختخواب خواباند .

ادامه »

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

امام سجاد (علیه السلام) پیام آور قیام کربلا

07 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

از جمله کارهای مهم امام سجاد(ع) را می توان پیام آوری قیام کربلا توسط ایشان دانست. زیرا حضرت به عنوان تنها بازمانده خاندان حسینی با ابلاغ پیام قیام و شهادت سرخ امام حسین (ع)سعی کردند تا با سخنرانی ها ومناظرات خود به افشای چهره پلید حکومت اموی و بیدار ساختن افکار عمومی مبادرت ورزند.

امام سجاد (ع) فرزند حسین بن علی (ع) امام چهارم شیعیان هستند و مشهورترین القاب حضرت عبارت است از زین العابدین، سجاد، وارث علم النبیین، الخاشع، المجتهد، الزاهد والبکاء.

امام سجاد (ع) در سال 38 قمری دیده به جهان گشود و دوران کودکی خود را در مدینه سپری کردند.از آن زمان که حضرت سیدالشهداء علیه السلام نهضت خویش را آغاز کردند واز وطن خود مدینه خارج شدند همواره امام سجاد(ع) همراه ایشان بودند وپس از فاجعه ی کربلا ایشان همراه دیگر اسیران اردوگاه حسینی به اسیری به کوفه وشام برده شده ودر این سفر با سخنرانی آتشین خود حکومت یزید را رسوا ساختند.
خلفای معاصر زمان امام سجاد (ع) عبارتند از یزیدبن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک.

امام سجاد(ع) در بسیاری از اذهان با ویژگی بیمارگونه بودنشان در حادثه کربلا شناخته می‏شوند اما باید گفت بروز بیماری امام تنها در کربلا مدت کوتاهی به طول انجامید و ایشان پس از آن بهبود کامل یافته ودر حدود 35 سال هم چون سایرامامان از سلامت جسمی برخوردار بودند. می توان بروز بیماری امام سجاد (ع)در حادثه کربلا را مصلحت الهی دانست واز آن به عنوان الطاف خفیه خداوندی یاد کرد زیرا بیماری حضرت در آن برهه باعث گردید تا وظیفه جهاد از ایشان سلب گشته و وجود مقدسشان از خطر کشتار مزدوران یزید محفوظ بماند وپس از آن بتوانند رشته امامت را تداوم بخشند.

از جمله کارهای مهم حضرت را می توان پیام آوری قیام کربلا توسط ایشان دانست. زیرا حضرت به عنوان تنها بازمانده خاندان حسینی با ابلاغ پیام قیام وشهادت سرخ امام حسین (ع) سعی کردند تا با سخنرانی ها ومناظرات خود به افشای چهره پلید حکومت اموی وبیدار ساختن افکار عمومی مبادرت ورزند.

دوران امامت حضرت سجاد(ع) مصادف با یکی از سیاهترین ادوار حکومت در تاریخ اسلام یعنی حکومت عبدالملک است.عبدالملک که بدون هیچ نوع پرده پوشی به مقدسات اسلام توهین کرده وآشکارا اصول اسلامی را زیر پا می‏گذارد برای امام سجاد (ع) تنگناهای بسیار شدیدی ایجاد کرد.امام سجاد (ع) نیز به دلیل رعب واختناق شدیدی که در جامعه حکمفرما بود وبا کنترل وتسلط شدیدی که حکومت جبار اموی برقرار ساخته بود می‎دانستند که قیام در این برهه محکوم به شکست است ونتیجه ای در بر نخواهد داشت به همین دلیل سعی کردند تا با پایداری واقدام عمیق به فکر تجدید حیات اسلام وبازآفرینی جامعه اسلامی باشند. بدین ترتیب ایشان با ایجاد یک سلسله برنامه های ارشادی وفرهنگی- تربیتی مبارزات غیر مستقیم خود را آغاز کرده وسعی کردند تا حرکتی انجام ندهند که حساسیت حکومت برانگیخته شود.

مهمترین فعالیت امام سجاد(ع)در این دوران را می توان در موارد زیر جست وجوکرد:

- زنده نگاه داشتن یاد وخاطره عاشورا برای آنکه مشروعیت حاکمیت اموی از بین رفته وعمق این فاجعه به دست فراموشی سپرده نشود.
- پند وارشاد امت از طریق موعظه با اندیشه درست اسلامی از طریق بحث ومناظره با افراد مختلف.
- کادر سازی وتبیین معارف در کلاس درس دعا .

امام سجاد (ع) با تبیین معارف اسلام در قالب دعا سعی داشتند تا علاوه بر ایجاد پیوند معنوی میان انسان وپروردگار مفاهیم بلند خود را در قالب دعا به افراد عرضه کنند که در صحیفه سجادیه جمع شده است. صحیفه سجادیه امام تنها شامل راز ونیاز ومناجات نیست بلکه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی وعقیدتی رانیز در برمی‏گیرد. امام در چندین دعا سعی کردند تا مباحث سیاسی به ویژه مساله امامت و رهبری جامعه اسلامی را مطرح کرده وآن را تبیین کنند.

امام سجاد (ع) علاوه بر موارد فوق به تشکیل یک کانون تربیتی نیز مبادرت کردند. به این صورت که ایشان برای لغو تدریجی بردگی در اسلام سعی کردند با آزادسازی بردگان درسطح وسیع آنها را خریداری کرده مدتی به آنان آموزش دهند وسپس آزادشان کرده وبه صورت انسان های نمونه آنان را وارد جامعه سازند. این بردگان پس از آزادی نیز پیوند معنوی خود را با امام قطع نکرده وبه سهم خود سعی می کردند تا دیگران را تحت پوشش تربیتی قرار دهند.

در خصوص نحوه به شهادت رسیدن امام باید گفت: ولید بن عبدالملک از آنجا که فردی خونریز وظالم بود نتوانست در مقابل امام سجاد(ع) به مماشات بپردازد ودر سال 94 هجری ایشان ا با زهر به شهادت رساند.

وصیت امام به شیعیان

هر کس روح بلندی داشته باشد دنیا را زیر پا خواهد گذاشت وهر آن کس به آنچه خداوند برایش مقدر کرده قانع باشد از بی نیازترین مردم است.

شیعه واقعی کسی است که در راه ما مجاهده کند وجلوی ظلم وستم به ما را بگیرد. به شیعیان ما ابلاغ کنید که ما شما را از خداوند بی نیاز نمی کنیم و ولایت ما حاصل نمی‏شود مگر در پرتو ورع وپرهیزگاری.

بدانید سه چیز از عوامل نجات مومن است: حفظ زبان از غیبت، مشغول کردن خود به کاری که منفعت دنیا وآخرت را داشته باشد و مداومت گریه وناله در پیشگاه خدا به خاطر لغزش‏ها وگناهانی که مرتکب شده‏ اید.

برگرفته از خبرگزاری مهر

 3 نظر

متن خطبه ی حضرت زینب علیها السلام در کوفه

06 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

 

بشیر بن خزیم اسدی گوید :
زینب دختر علی را در آن روز دیدم، به خدا سوگند زن با حیایی را تا آن روز سخنورتر از او ندیدم؛ گویا که کلمات را با زبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام جاری می نمود، حضرت زینب سلام الله علیها به مردم اشاره کرد که ساکت شوید.
ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.

آنگاه فرمود :
ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
اما بعد :
ای مردم کوفه ، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !!
گریه می کنید ؟؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم می گسست ، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.
آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه ، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود ؟
یا همچون سبزه هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازه ی دفن شده ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند ؟
چه بد توشه ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
گریه می کنید ؟ زار می زنید ؟
آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید.
چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
و چگونه می توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا (ص) ، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید ؟
کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید ، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
وای بر شما ای مردم کوفه !
آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید ؟
چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟!
چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟!
و چه حرمتی از او شکسته اید؟!
شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه ، تاریک و جبران ناپذیر بوده ، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
————
روای گوید :
به خدا سوگند در آن روز مردم را دیدم که حیرت زده گریه می کردند و گاه دست در دهان گرفته و پشت دست به دندان می گزیدند.
از ان میان پیرمردی در کنار من ایستاده و می گریست ، چنانکه محاسن او از اشکش تر شده بود او می گفت : پدر و مادرم فدای شما باد!! پیران شما بهترین پیران، جوانان شما بهترین جوانان، زنان شما بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل است؛ هر گز خوار نشده پذیرای شکست نمی گردید.

*****
کتاب : زندگانی حضرت زینب از ولادت تا شهادت به قلم علامه قزوینی (ره)

 

 نظر دهید »

حجاج چرا خلاف جهت عقربه‌های ساعت طواف می‌کنند

01 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه حضرت خدیجه تهران

شاگرد پروفسور حسابی بر اساس علم فیزیک، علت اینکه جهت انجام طواف دور خانه خدا خلاف جهت عقربه های ساعت است را تشریح کرد.
حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی گفت: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.


وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد 5 نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود.
این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد.

اردکانی گفت: حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربه‌های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.
وی درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم نیز اظهار داشت: هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود به همین دلیل اکثر مراجع می گویند که در این فاصله طواف خانه خدا انجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ می دهد.
این دکترای علم فیزیک معتقد است که همه چیز در دنیا بر اساس علم فیزیک قابل بررسی است اما علم انسان در این حد نیست که تمام آنها را دریافت کند.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آغاز
  • مناسبت ها
  • معرفي مدرسه
  • پژوهش ساليانه
    • نماز
  • پيام رساني
  • شب های پیشاور
  • مرگ در نهج البلاغه سخنرانی سرکار خانم احمدی
  • خواندنی ها
  • در محضر ٱیت الله بهجت
  • اخبار پژوهشی
  • فعالیتهای پژوهشی
    • مثل و مثل واره هادر نهج البلاغه
      • مثل و مثل واره ها درنهج البلاغه-3
  • عاشوراییان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟


ساعت فلش



پیچک

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس