مرگ در نهج البلاغه- جلسه چهارم
اینک ای بندگان خدا در حالیکه گلوی شما از مرگ رهاست و روحتان آزاد است، قبل از اینکه در جای تنگ و تنگنای گور قرار بگیرید و قبل از آنکه از آن ترس های زمان احتضار و مرگ خبری باشد و قبل از اینکه مرگ فرار برسد و پیش از آنکه خدای عزیز مقتدر شما را مواخذه کند به فکر عمل باشید، فرصت را غنیمت بدانید.
به تعبیر حضرت مرگ داعی است؛ به معنی دعوت کننده. آنکس که دعوت میکند و هیچ تردیدی در آن نیست مرگ است. در ادامه می فرمایند: مرگ خواهنده ای است که با شتاب بدنبال صاحبش می شتابد. چه ایستاده باشد و چه درگریز، مرگ به سرعت شما را می جوید و می یابد.
چه امیدی به بقا دارد کسی که روزی در انتظار اوست که هیچ گذاری از آن نیست.
تعبیر دیگر از مرگ آواز ساربان است که برای شترها می خواند و حضرت مرگ را به آوزار تشبیه کرده اند که شما به آواز مرگ به سرعت پیش میروید. در تعبیر دیگر،
مرگ گردنه ای است بسیار سخت و دشوار و ناهموار که پیش روی شماست.
تعبیر بعدی این است که مرگ تیره کننده خواستهاست و هر که در خواهشهای نفسانی غوطه ور است به یک آن از بین می رود و دور کننده فاصله هاست و فاصله بین افراد و لذائذ را بیشتر می کند.
تعبیر زیبای دیگر حضرت این است که، مرگ زائری است که هیچکس او را دوست ندارد .
تعبیر دیگر، مرگ حریفی است غدار که مغلوب نمی گردد. همیشه او پیروز است و با هر کس هماورد شود او برنده است. در جایی دیگر می فرمایند: مرگ کینه توزی است که خواسته نمی شود ، دست یافته نمی شود، او چیره است و ناخواسته می آید. وجودی است که همه لذات انسان را نابود می کند. برای اولیای خدا هم هیچ لذتی به لذت مرگ نمی رسد و تمام لذات دنیوی را رها می کند و از بین می برد تا به مرگ برسد. در جایی دیگر می فرمایند: مرگ همه آرزوها را قطع می کند، چون ناگهانی می آید و کسی فرصت ندارد که به آرزوهایش برسد. همه این تعبیراتی بسیار قابل تامل است .
آثار یاد مرگ در انسان
یکی از جوایز خداوند برای انبیا و اولیا، یاد مرگ است. امیرمومنان علیه السلام می فرمایند: دنیا خانه ای است که از آن گذر می شود، محل ماندن نیست و آخرت خانه ماندگاری است. حضرت می فرمایند: توشه آخرت باید در دنیا فراهم شود. یاد مرگ در حقیقت عشق ورزیدن به وطن است. شیخ اشراق می فرمایند: وطن آنجاست که انسان از آنجا آمده است. پس همه ما از بالا آمدیم و باید به آنجا بر می گردیم.
اولین تاثیری که یاد مرگ دارد این است که انسان خود را دائما محاسبه می کند و تمام گفتار و کردار و افکارش را مورد بررسی و موشکافی قرار می دهد. روز قیامت را یوم النقاش گفته اند؛ و خداوند نقاش گر آن روز است و ذره ذره موشکافی خواهد کرد. کسی که یاد مرگ باشد خود را برای مرگ آماده می کند. چون هر روز خود را محاسبه می کند زیرا انسان بی کرانه است و می تواند هر روز از گناهی پاک شده و به گناه دیگری آلوده گردد.
در جایی دیگر حضرت می فرمایند: یاد کن قبر خود را که همانا گذر تو بر آن است و حتما روزی بر آن گذر خواهی کرد .آثار یاد مرگ فقط فردی نیست و در اصلاح روابط اجتماعی هم بسیار موثر است.حضرت به مالک اشتر می فرمایند: تو نمی توانی بر خود مسلط شوی و بر خشم خود فائق آیی، مگر اینکه زیاد یاد مرگ و بازگشت به سوی پروردگارت باشی.
ای وای از حسرت بر کسی که مغفول مانده و غافل از اینکه عمرش بر علیه اوگواهی می دهد و روزگار او را به سوی شقاوت کشانده است. یاد مرگ می تواند ما را از غافل ماندن دور نگه دارد. حضرت می فرمایند: من از دو چیز بر شما می ترسم : پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز. پیروی از هوای نفس انسان را از یاد حق دور می کند و درازی آرزو باعث فراموشی آخرت می شود و فراموشی آخرت یعنی فراموشی خدا و فراموشی خدا یعنی فراموشی خود . درازی آرزو، کار احمقان است، اگربنده ای مدام در یاد مرگ باشد آرزو را دشمن خود می داند .