گزيده اي از سخنراني سركار خانم پناهيان روز دوم ماه مبارك رمضان
گزيده اي از سخنراني سركار خانم پناهيان 12/5/90
روز دوم ماه مبارك رمضان
يكي از بركات ماه رمضان حيات نو پيدا كردن قرآن در وجود ما انسانهاست.قرآن مبين راه رسيدن به مقصود و محرك حركتي ما است كه ساكن نمانيم.
روح انسان نبايد محبوس شود و راضي به سكون گردد. چطور مي توانيم روح را آزاد و وادار به حركت كنيم و به سمت تعالي سوق دهيم؟
در پاسخ بايد گفت كه اولا درست به قرآن رو كنيم و ثانيا توان پذيرش قرآن را داشته باشيم. انسان اگر بخواهد شيوه عملكرد خود را تغيير دهد بايد اين سه حوزه را تغيير دهد: 1. عقايد(حوزه ايماني)، 2. اخلاق، 3. عمل.
ما به عنوان مسلمان ادعا داريم كه آثار زندگي ما گرفته شده از كتاب و سنت است و كتاب و سنت اعمال ما را تبيين مي كند و لي آيا اعمال ما همان چيزي است كه از كتاب و سنت برآمده است؟ امام(ره) مي فرمايند: عمل صحيح و پسنديده وقتي از جهت نيت خالص شود فضائل اخلاقي مي آورد. ثمره عمل خالص فضائل اخلاقي است. پس اگر نيت خالص شود فضائل اخلاقي حاصل مي شود و اعمال نيز منطبق با قرآن و سنت مي شود.
اگر توان بندگي و اطاعت داشته باشيم مسير آن سعه صدر مي دهد در حوزه اخلاق اگر فضائل اخلاقي رشد كند در عقايد سعه ايجاد مي شود.
امام سجاد(عليه السلام)مي فرمايند:چهار ستون مكارم اخلاق عبارتند از: 1. ايمان كامل 2. يقين افضل 3. نيت افضل 4. عمل احسن كه در آن صاحب اخلاق خود نمي بيند وايثار محض است.
هدف رسالت تمام كردن مكارم اخلاق است. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) مي فرمايند: امت من از دو رفتار بيشتر وارد بهشت مي شوند: تقوا و حسن خلق.
در اينجا سوالات زير در ذهن ايجاد مي شود: 1. گرايش به اخلاق چه وقتي ممكن است؟ 2. بايد اين گرايش از عوامل بيروني ايجاد شود يا نه؟ 3. آيا انسان فطرتا گرايش به اخلاق دارد يا نه؟
آيات قرآن مي فرمايند كه انسان فطرتا اخلاق گرا است. فاقم وجهك للدين حنيفا فطره الله(سوره الروم/30) پس فطرت انسان گرايش به اخلاق دارد به شرط آن كه دل مشغول نباشد هرچند كه سر شلوغ باشد و با تمام وجود به دين رو كند.
به حضرت علي(عليه السلام) گفتند چه شد كه اين مقام را به دست آوردي؟ فرمودند: بر در خانه دل نشستم و غير را در آن راه ندادم. كسي يش پيامبر(صلي الله عليه و آله) آمد و سوال كرد من گناه را از كجا بشناسم؟ حضرت فرمودند: به دل و عقلت مراجعه كن اگر آن عمل دل و عقلت را به هم ريخت گناه است و اگر به هم نريخت گناه نيست. يعني فكر گناه و عمل به آن مانند سم انسان را به هم مي ريزد و مسموم مي كند چرا چون فطرت انسان با گناه سنخيت ندارد و در برابر آن مسموم مي شود ولي اگر دل انسان با گناه عجين شده باشد ديگر وجود گناه را در آن حس نمي كند.
اگر دل مسموم نباشد و از گناه پاك باشد ديگر در برابر گناه حالش بد مي شود. اگر غيبت شنيد فرياد مي زند، استغفار مي كند و هرقدر دل و جان سالم تر باشد اين احساس عميق تر است پس بزرگ ترين دعايمان بايد اين باشد: اللهم عرّفني نفسك، معرفت از عبوديت و عمل بالاتر است.
حضرت ابراهيم از خداوند يك درخواست داشتند كه خداوند پيامبري بفرستد كه تلاوت قرآن كند، تعليم حكمت كند و تزكيه نفس كند و خداوند حضرت رسول(صلي الله عليه و آله) را برانگيخت كه اين سه درخواست حضرت ابراهيم(عليه السلام) را اجابت كند. قرآن كتابي است كه خود دانايي و حكمتش توانايي مي دهد. بين دانايي و توانايي، تزكيه مي باشد. يعني بين تلاوت قرآن وتعليم حكمت تزكيه مي باشد.
در آيات سوره جمعه تقدم و تاخر به اين شكل صورت مي گيرد كه بدون تهذيب نفس انسان به كتاب و حكمت نمي رسد واين تهذيب نفس در سوره جمعه علم حقيقي است.
آيات قرآن مي گويند: انسان فطرتا به دنبال اخلاق است و اخلاق ظرف دين است.