نكات تفسيري جزء بيست و ششم
َلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ﴿۱۴﴾ سوره محمد(ص)
مومنان در مسير شناخت صحيح از دلايل قطعي برخوردارند دليلي كه راه و روش صحيح زندگي را براي آنها بيان ميكند چون عقلشان را بكار بسته و حق را پيروي ميكنند. اما كافران دچار سوء تشخيص و عدم درك واقعيت و تاريكي هدف و مسير شدهاند. لذا به اعمال زشت خود دل بسته اند چون شيطان اعمالشان را در نظر آنها جلوه داد و پردهاي بر روي عقل آنها انداخته و پيرو نفسشان شده اند.
فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۸﴾ حجرات
اگر خدا ايمان را محبوب دل مومنين كرد و كفر و فسق و عصيان را مورد نفرتشان ساخت، صرفاً فضل و نعمتي است كه به ايشان ارزاني داشت. البته چون عليم است ميداند اين عطيه را به چه كسي بدهد و چون حكيم است آن را بيهوده و بي هدف انجام نميدهد بلكه به خاطر رشد و پرورش بنده اش آنرا ميدهد .
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۱﴾ حجرات
هيچكس نمي تواند بگويد من بهتر از ديگري هستم و بر اين اساس او را استهزاء كند چون معيار برتري تقواست و اين را تنها خدا ميداند
عيوب شخصي را كه از عيبش نا آگاه است فاش نكنيد و اگر فرمود عيب خودتان براي اينست كه در اجتماع اسلامي همه از هم هستند و فاش كردن عيب يك نفر در واقع فاش كردن عيب خودتان است.
به يكديگر لقب زشت ندهيد و با القاب ناپسند همديگر را صدا نزنيد زيرا بسيار بد است كه بعد از ايمان آوردن يكديگر را به فسق و بدي ياد كنيد. مومن به خاطر ايمانش همواره سزاوار است كه به نيكي ياد شود. افرادي كه توبه نكنند ظالمند چون هم به خود و هم به جامعه اسلامي ظلم كردهاند.
َيا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۲﴾ حجرات
از بسياري از گمانها بپرهيزيد زيرا بعضي گمانها گناه هستند پس مراد اينست كه به سوء ظن ها ترتيب اثر ندهيد چون در بعضي موارد گناه هستند و منظورش اين نيست كه از گمان اجتناب كنيد
تجسس نكنيد د نبال اموري كه صاحبانش مي خواهند پوشيده بماند نگرديد و آن را فاش نسازيد
هيچيك از شما ديگري را غيبت نكنيد.
وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿۲۱﴾ ق
هر فردي در روز قيامت در حالي به محضر خدا حاضر ميشود كه سوق دهندهاي اورا از پشت سر ميراند و شاهدي همراه دارد كه به آنچه وي كرده گواهي مي دهد.
قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۲۷﴾ ق
شيطاني كه يك عمر همنشين او بود و گمراهش ميكرد ميگويد: اي پروردگار ما اين انسان كه من قرينش بودم او را مجبور بر طغيان نكردم بلكه خودش آماده بود دعوتهاي مرا بپذيرد هرچه به او پيشنهاد ميكردم او به اختيار خودش قبول ميكرد پس من مسئول گناهان و طغيان او نيستم.
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي المَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۹﴾ سوره شوري
براي اثبات ولايت خدا سه استدلال مي آورد:
عزيز و حكيم و مالك و علي عظيم است پس بر همه واجب است او را ولي خود بگيرند
اوست كه مردگان را حيات مي بخشد يعني قيامت به دست اوست و بندگان را به جزاي اعمالشان ميرساند پس واجب است تنها او را ولي خود بگيرند تا از عذاب دوزخ رها شده و به رستگاري برسند.
اوست كه بر هر چيزي تواناست لذا تنها اوست كه قدرت ولايت و عهده داري بندگانش را دارد و ميتواند امور آنها را اداره نمايد و ديگران صاحب هيچ قدرتي نيستند مگر به همان اندازه كه خدا به ايشان داده پس واجب است غير او را ولي خود نگيرند.