نكات تفسيري جزء هفت قرآن
نكات تفسيري جزء هفتم
وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلاَلًا طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِيَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾ مائده نه تنها حلال خدا را نبايد حرام كرد بلكه مجاز هستيد از نعمتهاي حلال و پاكيزهاي كه خدا به شما روزي داده بهره برداري كنيد به شرطي كه از مخالفت با خدايي كه به او ايمان داريد پرهيز نموده و اعتدال را رعايت كنيد.
لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۸۹﴾ مائده سوگندها دو قسم است يكي آنها كه لغو است يعني از روي اراده نيست و يا در حال هيجان با غضب طبق عادت بيان ميشود و حتي قسم هايي كه محتوايش كارهاي نامشروع يا مكروه است يا براساس اطلاعات غلط ميباشد، شكستن اينها كفاره ندارد. اما قسم هايي كه ارادي و محتوايش مباح است اگر عمل نشود كفاره دارد. براي آنكه تصور نشود ميتوان سوگندها را شكست و به طور مرتب كفاره داد ميفرمايد سوگندهاي خود را حفظ كنيد چون شكستن آن حرام است، مراد از شكرگزاري عمل كردن به اين دستورات است.
لِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۲۰﴾ مائده خدا بر سراسر هستي حكومت و مالكيت دارد و قادر است هر تصرفي را در ملك خود بكند و به هر نحو كه مصلحت ديد امور بندگانش را تدبير كند و در آخرت هم آنچه لازم است به آنها بدهد و خشنودشان گرداند پس فقط چنين كسي شايسته پرستش است.
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۴۸﴾ انعام ترس از آينده و اندوه نسبت به گذشته منشاء تمام اختلالات رواني است اما كسي كه ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد از اين اختلافات بركنار ميماند.
وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ ﴿۴۹﴾ انعام كساني كه فاسقند و از مسير عبوديت خدا خارج شدهاند و تسليم حقايق اسلام نميشوند همواره دچار عذابند . حالا مشركين بايد فكر كنند و ببينند از كدام طايفه هستند از طايفه مومنين يا فاسقين.
وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولواْ أَهَؤُلاء مَنَّ اللّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ﴿۵۳﴾ انعام به ثروتمندان هشدار مي دهد كه خدا با نعمتها امتيازات ظاهري و فاصلهاي كه بين طبقات مردم است فقرا را با اغنيا آزمايش كند و بردن از آداب اشرافي و پيوستن به فقراي مومن آزمايش براي آنها بود كه البته در آن مردود شدند در واقع شكرگذاران نعمتهاي خدا همان افراد مومن فقير هستند و نه كفار و اشراف و اين بر خدا كه عالم بر همه چيز است پوشيده نيست.
وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُم حَفَظَةً حَتَّىَ إِذَا جَاء أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ يُفَرِّطُونَ ﴿۶۱﴾ انعام مراقبان هم حساب اعمال شما را دقيقاً نگه ميدارند و هم مامورند شما را از گزند حوادث حفظ كنند تا اينكه اجلتان فرا رسد در اين هنگام فرستادگان ما كه مامور قبض ارواحند، روح شما را ميگيرند بدون اينكه لحظهاي تاخير يا تعجيل كنند همانطور كه فرشتگان مراقب در نگهداري حساب اعمال مرتكب كوچكترين كوتاهي نمي شوند .
وَأَنْ أَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِيَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۲﴾ انعام به مصداق ديگري از هدايت الهي اشاره مي كند با اينكه در تقوا همه عبادات نهفته است اما به خاطر عنايت ويژه خدا به نماز، جداگانه از آن نام مي برد. در آخر علت تسليم شدن و پذيرش فرامين الهي را ذكر ميكند چون همه به سوي او بازگشت كرده و حساب جزاي شما به دست اوست.
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۹۷﴾ انعام به يكي ديگر از نشانههاي تدبير پروردگار اشاره ميكند معلوم ميشود غايت و نتيجه خلقت و به گردش درآوردن ستارگان تامين مصالح و سعادت زندگي دنيوي انسان است. از طريق اهل بيت آمده كه نجوم، هاديان راه سعادت يعني امامان مي باشند تا بواسطه آنها، مردم گرفتار در تاريكيهاي زندگي از گمراهي نجات يابند.